Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
incandescent filament	رشته ملتهب
lighting filament	رشته ملتهب
Other Matches
null	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
incandescent	ملتهب
fervent	ملتهب
incandescent body	جسم ملتهب
incandescent source	منبع ملتهب
hot cathode	کاتد ملتهب
bright anneal	ملتهب شدن
reheating furnace	کوره ملتهب
to kindle up	ملتهب ساختن
incandescent cathode	کاتد ملتهب
continous anealing furnace	کوره ملتهب دائمی
incandescent cathode lamp	لامپ کاتد ملتهب
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
thready	رشته رشته باصدای باریک
glow	گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glowed	گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glows	گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
threads	رشته رشته شدن
fiberize	رشته رشته کردن
fibrillation	رشته رشته سازی
thread	رشته رشته شدن
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
inflame	دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames	دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming	دارای اماس کردن ملتهب کردن
sierra	رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
filament	رشته
seriated	رشته رشته
chains	رشته
trains	رشته
trained	رشته
filaments	رشته
train	رشته
chain	رشته
ghaut	رشته
suite	رشته
suites	رشته
funicle	رشته
range	رشته
ranged	رشته
ranges	رشته
filaria	رشته
sequences	رشته
sequence	رشته
coneatenation	رشته
catena	رشته
reeve	رشته
fiber	رشته
threads	رشته
line	رشته
field	رشته
lines	رشته
series	رشته
fielded	رشته
fields	رشته
string	رشته
yarn	رشته
fibres	رشته
fibre	رشته
tatter	رشته رشته
unifilar	یک رشته
branch	رشته
artery	رشته
strand	رشته
strands	رشته
yarns	رشته
branches	رشته
thread	رشته
arteries	رشته
barbicel	رشته باریک پر
bit stream	رشته ذره یی
quartermaster	سر رشته دار
quartermasters	سر رشته دار
character string	رشته دخشهای
bit string	رشته بیتی
string manipulation	دستکاری رشته
bit string	رشته ذرهای
macaroni	رشته فرنگی
copper strand	رشته مسی
craftsman trade	رشته فنی
empty string	رشته خالی
commentary	رشته یادداشت
alphabetic string	رشته الفبائی
commentaries	رشته یادداشت
branch	رشته [دانشی]
pasta	رشته فرنگی
train of thought	رشته افکار
the province of science	رشته علمی
the province of science	رشته علوم
symbolic string	رشته علائم
symbol stringe	رشته نمادی
field	رشته [دانشی]
area	رشته [دانشی]
division	رشته [دانشی]
stup string	رشته تنظیم
strobilation	تشکیل رشته
string length	طول رشته
main sequence	رشته اصلی
hair worm	کرم رشته
guinea worm	کرم رشته
string variable	متغیر رشته
ghat	رشته سلسله
finite series	رشته کراندار
finespun	نازک رشته
filiform	رشته مانند
filament resistor	مقاومت رشته
noodle	رشته فرنگی
null string	رشته پوچ
string handling	بکارگیری رشته
spinnerete	رشته ساز
spinneret	رشته ساز
solid wire	سیم تک رشته
sequence of events	رشته حوادث
search string	رشته جستجو
optical fiber	رشته اپتیکی
null string	رشته تهی
filum	رشته لیفی
hot-wiring	رشته حرارتی
trains	رشته سلسله
systems	سلسله رشته
systems	رشته دستگاه
range	رشته کوه
ranged	رشته کوه
ranges	رشته کوه
vermicelli	رشته فرنگی
branch	شعبه رشته
discipline	رشته علمی
disciplines	رشته علمی
disciplining	رشته علمی
heater	رشته گرمساز
heaters	رشته گرمساز
rank	قطار رشته
ranked	قطار رشته
ranks	قطار رشته
system	رشته دستگاه
system	سلسله رشته
trained	یک رشته موج
trained	رشته سلسله
train	یک رشته موج
train	رشته سلسله
branches	رشته ساقه
branches	شعبه رشته
branch	رشته ساقه
tract	رد بپا رشته
tracts	رد بپا رشته
sequence	رشته ترتیب
sequences	رشته ترتیب
trains	یک رشته موج
fibres	رشته علفی
fibre	رشته علفی
specialty	رشته اختصاصی
majoring	رشته اصلی
character string	رشته کاراکتری
nerves	رشته عصبی
line	رشته بند
yarns	رشته طناب
speciality	رشته اختصاصی
nerve	رشته عصبی
hot-wire	رشته حرارتی
lines	رشته بند
yarn	رشته طناب
specialities	رشته اختصاصی
ridges	رشته تپه
string	رشته کردن
computing	رشته کامپیوتر
string	رشته خالی
majored	رشته اصلی
hot wire	رشته حرارتی
ridge	رشته تپه
spaghetti	رشته فرنگی
major	رشته اصلی
hot-wired	رشته حرارتی
hot-wires	رشته حرارتی
heater cathode	کاتد با رشته گرمساز
aline	دریک رشته قراردادن
campaigning	یک رشته عملیات جنگی
string	برچسب مشخصات یک رشته
campaigned	یک رشته عملیات جنگی
heater current	جریان رشته گرمساز
terrachord	یک رشته چهار پردهای
metal filament	[رشته مارپیچ فلزی]
main sequence stars	ستارگان رشته اصلی
ligature	شریان بندی رشته
ligation	رشته یاوسیله بستن
spaghetti	خوراک رشته فرنگی
mycelium	رشته رشدکننده قارچ
string	تعداد حروف یک رشته
continuum	رشته مسلسل تسلسل
competent	شایسته دارای سر رشته
campaigns	یک رشته عملیات جنگی
tissues	رشته پارچهء بافته
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
fiberglass	شیشه رشته مانند
minor	رشته فرعی کهاد
tissue	رشته پارچهء بافته
flight	یک رشته پلکان سلسله
string	اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
arcade	رشته طاق یاطاقها

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com