Dictiornary-Farsi | رشته کراندار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
finite series	رشته کراندار


Other Matches

finite	کراندار
closed interval	فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
null	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready	رشته رشته باصدای باریک
threads	رشته رشته شدن
fiberize	رشته رشته کردن
thread	رشته رشته شدن
fibrillation	رشته رشته سازی
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra	رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
suite	رشته
seriated	رشته رشته
train	رشته
filaments	رشته
trains	رشته
trained	رشته
fibres	رشته
tatter	رشته رشته
branches	رشته
fiber	رشته
branch	رشته
filament	رشته
suites	رشته
reeve	رشته
ghaut	رشته
funicle	رشته
filaria	رشته
ranges	رشته
ranged	رشته
chain	رشته
catena	رشته
coneatenation	رشته
sequence	رشته
chains	رشته
sequences	رشته
range	رشته
field	رشته
strands	رشته
strand	رشته
line	رشته
lines	رشته
thread	رشته
fielded	رشته
fields	رشته
string	رشته
threads	رشته
series	رشته
yarns	رشته
artery	رشته
yarn	رشته
arteries	رشته
fibre	رشته
unifilar	یک رشته
spaghetti	رشته فرنگی
craftsman trade	رشته فنی
hot-wire	رشته حرارتی
hot-wiring	رشته حرارتی
hot-wires	رشته حرارتی
hot wire	رشته حرارتی
empty string	رشته خالی
bit string	رشته ذرهای
bit stream	رشته ذره یی
bit string	رشته بیتی
barbicel	رشته باریک پر
hot-wired	رشته حرارتی
character string	رشته دخشهای
alphabetic string	رشته الفبائی
copper strand	رشته مسی
macaroni	رشته فرنگی
commentary	رشته یادداشت
commentaries	رشته یادداشت
quartermasters	سر رشته دار
quartermaster	سر رشته دار
character string	رشته کاراکتری
branch	رشته [دانشی]
pasta	رشته فرنگی
train of thought	رشته افکار
the province of science	رشته علمی
the province of science	رشته علوم
symbolic string	رشته علائم
symbol stringe	رشته نمادی
stup string	رشته تنظیم
field	رشته [دانشی]
area	رشته [دانشی]
division	رشته [دانشی]
strobilation	تشکیل رشته
string variable	متغیر رشته
noodle	رشته فرنگی
main sequence	رشته اصلی
lighting filament	رشته ملتهب
incandescent filament	رشته ملتهب
hair worm	کرم رشته
guinea worm	کرم رشته
ghat	رشته سلسله
finespun	نازک رشته
filiform	رشته مانند
filament resistor	مقاومت رشته
null string	رشته پوچ
null string	رشته تهی
string manipulation	دستکاری رشته
string length	طول رشته
string handling	بکارگیری رشته
spinnerete	رشته ساز
spinneret	رشته ساز
solid wire	سیم تک رشته
sequence of events	رشته حوادث
search string	رشته جستجو
optical fiber	رشته اپتیکی
filum	رشته لیفی
fibres	رشته علفی
system	سلسله رشته
system	رشته دستگاه
systems	سلسله رشته
systems	رشته دستگاه
range	رشته کوه
ranged	رشته کوه
ranges	رشته کوه
vermicelli	رشته فرنگی
discipline	رشته علمی
disciplines	رشته علمی
disciplining	رشته علمی
heater	رشته گرمساز
heaters	رشته گرمساز
specialty	رشته اختصاصی
trains	یک رشته موج
sequences	رشته ترتیب
branch	شعبه رشته
branch	رشته ساقه
branches	شعبه رشته
branches	رشته ساقه
train	رشته سلسله
train	یک رشته موج
trained	رشته سلسله
trained	یک رشته موج
trains	رشته سلسله
fibre	رشته علفی
tract	رد بپا رشته
tracts	رد بپا رشته
sequence	رشته ترتیب
ranked	قطار رشته
yarn	رشته طناب
string	رشته خالی
string	رشته کردن
rank	قطار رشته
line	رشته بند
majored	رشته اصلی
major	رشته اصلی
yarns	رشته طناب
nerve	رشته عصبی
lines	رشته بند
ridges	رشته تپه
nerves	رشته عصبی
majoring	رشته اصلی
computing	رشته کامپیوتر
ranks	قطار رشته
specialities	رشته اختصاصی
ridge	رشته تپه
speciality	رشته اختصاصی
continuum	رشته مسلسل تسلسل
ligature	شریان بندی رشته
flight	یک رشته پلکان سلسله
heater cathode	کاتد با رشته گرمساز
heater current	جریان رشته گرمساز
ligation	رشته یاوسیله بستن
heater voltage	ولتاژ رشته گرمساز
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
main sequence stars	ستارگان رشته اصلی
metal filament	[رشته مارپیچ فلزی]
string	اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
tissues	رشته پارچهء بافته
tissue	رشته پارچهء بافته
The bonds of friendship (affection).	رشته دوستی والفت
suites	رشته مسلسل اپارتمان
What is your branch of study?	رشته تحصیلیتان چیست ؟
ribbon vermicelli	رشته فرنگی باریک
campaign	یک رشته عملیات جنگی
arcade	رشته طاق یاطاقها
campaigned	یک رشته عملیات جنگی
campaigning	یک رشته عملیات جنگی
campaigns	یک رشته عملیات جنگی
string	تعداد حروف یک رشته
mycelium	رشته رشدکننده قارچ
string processing languages	زبانهای پردازش رشته
terrachord	یک رشته چهار پردهای
minor	رشته فرعی کهاد
aline	دریک رشته قراردادن
fibril	رشته کوچک تارچه
areodesy	رشته مریخ شناسی
bonds of relationship	رشته قوم وخویشی
fiberglass	شیشه رشته مانند
competent	شایسته دارای سر رشته
string	برچسب مشخصات یک رشته
spaghetti	خوراک رشته فرنگی
to go in for	رشته یاپیشه خودقراردادن
suite	رشته مسلسل اپارتمان
flaxy filaments	رشته هایا الیاف کتان
indirectly heated cathode	کاتد با رشته گرم ساز
monofilament	تاریا رشته واحدتاب نخورده