English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (12 milliseconds)
English Persian
formalism رعایت ائین و اداب
Other Matches
p sexual relations امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
formality رعایت اداب ورسوم
breach of propriety عدم رعایت اداب
unconventionality عدم رعایت اداب و رسوم
zoroastrianism ائین زردشتی
conventions ائین قراردادی
pareseeism ائین زرتشتی
convention ائین قراردادی
solemnly موقرانه با ائین و تشریفات
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
field manual ائین نامه صحرایی
law of criminal procedure ائین دادرسی کیفری
article of a building by law ائین نامه ساختمان
law of procedure قانون ائین دادرسی
technical manual ائین نامه فنی
soldier's manual ائین نامه راهنمای سربازان
etiquette اداب
rules of decorum اداب
devoir اداب
ceremonial اداب
propriety of behaviour اداب
ceremonials اداب
mores اداب
elegant maners اداب
habitude اداب
good manners اداب
practices اداب
rite اداب
manners اداب
politest مبادی اداب
politer مبادی اداب
polite مبادی اداب
tactfully مبادی اداب
preciosity اداب دانی
religious rites اداب دینی
tactful مبادی اداب
he has no manners اداب ندارد
liturgy اداب نماز
liturgies اداب نماز
protocol اداب ورسوم
unmennerly بدون اداب
unmannered بدون اداب
protocols اداب ورسوم
decorum اداب دانی
punctual اداب دان
customs of war اداب عرفی جنگ
military courtesy اداب معاشرت نظامی
kith علم اداب معاشرت
military courtesy رفتارو اداب نظامی
savoir vivre دانش اداب ومعاشرت
tactless بدون مبادی اداب
etiquette علم اداب معاشرت
turkism اداب وسنن ترکی
tactlessly بدون مبادی اداب
ritually از روی اداب ومراسم
punctiliously بسیار مبادی اداب
punctilious بسیار مبادی اداب
toilet training اموزش اداب توالت رفتن
Scotticisms اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
judaize اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
to observe the proprieties اداب معاشرت را نگاه داشتن
frenchify اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
Scotticism اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
anglomania شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
americanization پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
formal مقید به اداب ورسوم اداری
keep up with the times موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
smoothy ادم مبادی اداب چرب زبان
italianism پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
clownish دارای رفتار زمخت وبدون اداب
cad پست و بدون مبادی اداب بودن
sinicize مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinify مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothies ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothie ادم مبادی اداب چرب زبان
cads پست و بدون مبادی اداب بودن
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
considerations رعایت
formally با رعایت
consideration رعایت
ovservation رعایت
observingly با رعایت
respect رعایت
observancy رعایت
respects رعایت
observance رعایت
non compliance عدم رعایت
regardful رعایت کننده
inobservance عدم رعایت
observe silence رعایت سکوت
regard for others رعایت دیگران
to pass by any thing رعایت نکردن
keep to رعایت کردن
to go through رعایت کردن
non observance of ..... عدم رعایت .....
ceremoniousness رعایت تعارف
legality رعایت قانون
observing رعایت کردن
heeded ملاحظه رعایت
heed ملاحظه رعایت
nonconformity عدم رعایت
disrespect عدم رعایت
observes رعایت کردن
regarded رعایت توجه
regard رعایت توجه
observed رعایت کردن
heeding ملاحظه رعایت
regards رعایت توجه
heeds ملاحظه رعایت
esteem رعایت ارزش
observe رعایت کردن
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
propriety قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
bon ton روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
economizes رعایت اقتصاد کردن
multitudinism رعایت حال توده
observantly از روی ملاحظه و رعایت
Please behave yourself . Please be courteous. ادب را رعایت کنید
economized رعایت اقتصاد کردن
economize رعایت اقتصاد کردن
economising رعایت اقتصاد کردن
economises رعایت اقتصاد کردن
economised رعایت اقتصاد کردن
to go to رعایت کردن گذشتن از
respectfulness رعایت احترام وادب
to stand چیزیرادقیقا رعایت کردن
economization رعایت اصول اقتصادی
gradualism رعایت اصول تدریج
for short برای رعایت اختصار
regards رعایت راجع بودن به
fashionableness رعایت سبک پسندیده
in deference to بملاحظه برای رعایت
regarded رعایت راجع بودن به
circuit discipline رعایت انضباط مدار
regard رعایت راجع بودن به
inobservance of a law عدم رعایت قانون
observe silence سکوت را رعایت کنید
red tapism رعایت تشریفات اداری به حدافراط
disregards اعتنا نکردن عدم رعایت
Protocol must be observed. تشریفات باید رعایت شود
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
roughly speaking تقریبا بدون رعایت دقت
bureaucrasy رعایت تشریفات اداری بحدافراط
disregard اعتنا نکردن عدم رعایت
quite the thing رعایت کننده سبک روز
moralism رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
bureaucracies رعایت تشریفات اداری بحدافراط
disregarding اعتنا نکردن عدم رعایت
bureaucracy رعایت تشریفات اداری بحدافراط
indelicately بدون رعایت نزاکت یا فرافت
disregarded اعتنا نکردن عدم رعایت
indecorum عدم رعایت ایین معاشرت
without regard for decency بدون رعایت نزاکت یاادب
bluntness عدم رعایت نزاکت یاتعارف
hardshell سخت در رعایت ایین دینی
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
commander's manual ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
High Church فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
to play the game رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
expressionist هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
bureaucrat فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
expressionism هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
prettyism اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
ceremonialism اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
bureaucrats فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
customs of war اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
internationalism عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
red tapery رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
ceremonialist کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
multitudinist کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
to respect oneself رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
pact قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
pacts قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
injunction دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunctions دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
ethnography تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
military testament وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
bureaucreacy رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
interfaces تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
formulism رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
hellenism یونانی مابی اداب یونانی
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com