Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
English
Persian
His behavior was stupid.
رفتارش احمقانه بود.
He behaved stupidly.
رفتارش احمقانه بود.
Other Matches
his conduct is object
رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
Her behavior was ecough to make me swar.
رفتارش کفرم را در آورد
his manners smackofselfishness
بوی خودپسندی از رفتارش میاید
oddball
<idiom>
کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
puerile
احمقانه
highland
احمقانه
spooney
احمقانه
spoony
احمقانه
cockeyed
احمقانه
harebrained
احمقانه
goofy
احمقانه
goofiest
احمقانه
goofier
احمقانه
doltish
احمقانه
to play the fool
احمقانه رفتارکردن
flub
اشتباه احمقانه
fatuously
احمقانه خودپسندانه
silly
چرند احمقانه
potties
احمقانه مغرور
potty
احمقانه مغرور
When there is a wI'll , there is a way .
کار احمقانه
dolt
احمقانه رفتارکردن
dolts
احمقانه رفتارکردن
insane
بی عقل احمقانه
sillier
چرند احمقانه
silliest
چرند احمقانه
senseless
احمق احمقانه
bloomer
اشتباه احمقانه
fool's paradise
شادی احمقانه
blooper
اشتباه احمقانه
antics
رفتارهای احمقانه و خندهدار
gawks
احمقانه نگاه کردن
infatuate
از خود بیخود احمقانه
gawk
احمقانه نگاه کردن
gawked
احمقانه نگاه کردن
gawking
احمقانه نگاه کردن
dido
جست و خیز احمقانه
gawping
مات و احمقانه نگاه کردن
gawp
مات و احمقانه نگاه کردن
gawped
مات و احمقانه نگاه کردن
gawps
مات و احمقانه نگاه کردن
gawp
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawped
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
foul up
<idiom>
با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
gawping
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawps
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
foolproof
ادم ساده لوح و رک و راست محفوظ از حماقت وکارهای احمقانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com