Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
his conduct is object
رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
Other Matches
His behavior was stupid.
رفتارش احمقانه بود.
He behaved stupidly.
رفتارش احمقانه بود.
Her behavior was ecough to make me swar.
رفتارش کفرم را در آورد
his manners smackofselfishness
بوی خودپسندی از رفتارش میاید
oddball
<idiom>
کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
winchester disk
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
transparent
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
controvertible
قابل اعتراض
unlikely
قابل اعتراض
impugnable
قابل اعتراض
condemnable
قابل اعتراض
contestable
قابل اعتراض
objectionable
قابل اعتراض
challengeable
قابل اعتراض
disputability
قابل اعتراض بودن
objectionably
بطور قابل اعتراض
satisfactory
رضایتبخش
niceand
بطور رضایتبخش
To her , abI'llon tomans is a mere trifle .
قابل نوشیدن نیست
irretrievable
آنچه قابل بازگشت نیست
It is beyond me.
برای من قابل درک نیست.
hidden
آنچه قابل دیدن نیست
comparable
آنچه قابل مقایسه نیست
random
قابل پیش بینی نیست
terminals
خرابی که قابل تعمیر نیست
randomly
قابل پیش بینی نیست
terminal
خرابی که قابل تعمیر نیست
indeterminate system
آن قابل پیش بینی نیست
protecting
محل حافظه که قابل تغییر نیست
unprotected
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
protect
محل حافظه که قابل تغییر نیست
random number
شمارهای که قابل پیش بینی نیست
protects
محل حافظه که قابل تغییر نیست
permanent
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
secure system
سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
irreversible process
پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
challenges
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
You never can tell .
کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
faulty
شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
reads
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
protect
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protecting
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
absolute address
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
dry cell battery
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
protects
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
read
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
atom
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atoms
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
lock up
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
hardwired program
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
machine address
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
wires
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
nick
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
punctuation marks
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
punctuation mark
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
nicks
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
sectors
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
fielded
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
nonerasable storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
field
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fields
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
wire
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
dedicated
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
IF statement
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
privacy
قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
conscious error
خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
protestingly
بطور اعتراض ازروی اعتراض
scramble
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
non maskable interrupt
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
wind aided
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
scrambling
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
aliens
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
alien
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
pan-
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
pans
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
conversion tables
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
isolating
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
He's a good director but he doesn't bear
[stand]
comparison with Hitchcock.
او
[مرد ]
کارگردان خوبی است اما او
[مرد]
قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
unjustified
نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود.
fix
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
protest
اعتراض اعتراض کردن
protesting
اعتراض اعتراض کردن
protests
اعتراض اعتراض کردن
protested
اعتراض اعتراض کردن
fix
دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
fixes
دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
NetBEUI
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
attributing
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attribute
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
formats
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
format
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
All is not gold that glitters.
<proverb>
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
isogamete
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
defective
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
step frame
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
NiMH
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
leaving files open
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
objections
اعتراض
exceptions
اعتراض
protested
اعتراض
protesting
اعتراض
impeachment
اعتراض
contestation
اعتراض
protests
اعتراض
objection
اعتراض
exception
اعتراض
protest
اعتراض
animadversion
اعتراض
power of reservation
حق اعتراض
condemnation
اعتراض
condemnations
اعتراض
challenge
اعتراض
impugnation
اعتراض
impugnment
اعتراض
remonstrance
اعتراض
challenges
اعتراض
protestation
اعتراض
protestations
اعتراض
challenged
اعتراض
fulminates
اعتراض کردن
fusses
اعتراض کردن
unquestioning
غیرقابل اعتراض
take exception to
اعتراض کردن به
contests
اعتراض داشتن بر
impugn
اعتراض کردن
impugned
اعتراض کردن
fulminated
اعتراض کردن
contesting
اعتراض کردن
impugning
اعتراض کردن
fulminate
اعتراض کردن
obtest
اعتراض کردن
remonstrance
تعرض اعتراض
defiance
مقاومت اعتراض
objectors
اعتراض کننده
objector
اعتراض کننده
impugns
اعتراض کردن
to a on or upon
اعتراض کردن بر
contests
اعتراض کردن
except
اعتراض کردن
to e. a protest
اعتراض کردن
to enter a protest
اعتراض کردن
exceptionable
اعتراض پذیر
unobjectionable
اعتراض ناپذیر
kicker
اعتراض کننده
implicit
بلا اعتراض
exept
اعتراض کردن
fussing
اعتراض کردن
contest
اعتراض داشتن بر
objected
اعتراض کردن
contest
اعتراض کردن
contested
اعتراض داشتن بر
objected
اعتراض داشتن
object
اعتراض کردن
object
اعتراض داشتن
contested
اعتراض کردن
contesting
اعتراض داشتن بر
objecting
اعتراض داشتن
objecting
اعتراض کردن
unquestionable
غیرقابل اعتراض
disputable
اعتراض پذیر
protest for non acceptance
اعتراض نکول
demurrer
اعتراض کننده
demurrant
اعتراض کننده
demurrable
اعتراض پذیر
appose
اعتراض کردن
objects
اعتراض کردن
objects
اعتراض داشتن
fuss
اعتراض کردن
indirect objects
اعتراض کردن
direct objects
اعتراض کردن
protest
اعتراض کردن
direct objects
اعتراض داشتن
protesting
اعتراض کردن
bill of exception
اعتراض نامه
protesting
اعتراض رسمی
squawks
اعتراض کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com