Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
avoidance behavior	رفتار اجتنابی
Other Matches
avoidance avoidance conflict	تعارض اجتنابی- اجتنابی
avoidance reaction	واکنش اجتنابی
avoidance learning	یادگیری اجتنابی
aversion therapy	درمان اجتنابی
avoidance conditioning	شرطی کردن اجتنابی
approach avoidance conflict	تعارض گرایشی- اجتنابی
conditioned avoidance response	پاسخ اجتنابی شرطی
Act your age [and not your shoe size] !	به سن خودت رفتار بکن ! [مثل بچه ها رفتار نکن !]
haviour	رفتار
action	رفتار
actions	رفتار
deportment	رفتار
conducts	رفتار
conducted	رفتار
conducting	رفتار
comporting	رفتار
comport	رفتار
comported	رفتار
comports	رفتار
bad conduct	سو رفتار
behavio	رفتار
ethic	رفتار
gesturing	رفتار
gestured	رفتار
gesture	رفتار
behaviuor	رفتار
comportment	رفتار
behavior	رفتار
demarche	رفتار
demarch	رفتار
ergasia	رفتار
gest	رفتار
geste	رفتار
havings	رفتار
misconduct	رفتار بد
exploit	: رفتار
exploiting	: رفتار
treatments	رفتار
exploits	: رفتار
demeanour	رفتار
demeanor	رفتار
behaviour	رفتار
treatment	رفتار
dealing	رفتار
conduct	رفتار
treament	رفتار
thews	رفتار
anankaslia	رفتار وسواسی
anancasm	رفتار وسواسی
brusqurie	خشونت در رفتار
ambivalent behavior	رفتار دو سوگرا
affable <adj.>	خوش رفتار
implicit behavior	رفتار نااشکار
automatic behavior	رفتار خودکار
chilly <adj.>	سرد [رفتار]
covert behavior	رفتار نااشکار
behavior modification	تغییر رفتار
behavior repertoire	خزانه رفتار
behavior therapy	رفتار درمانی
behavior rehearsal	تمرین رفتار
anancastia	رفتار وسواسی
collective behavior	رفتار جمعی
iron fist	رفتار خشنوفالمانهدولتبارعیت
carried away	رفتار احمقانهوهمراهباهیجانزدگی
macho	نرینه رفتار
maternal behavior	رفتار مادری
nonverbal behavior	رفتار غیرکلامی
verbal behavior	رفتار کلامی
unsports manlike conduct	رفتار ناجوانمردانه
propriety of behaviour	درستی رفتار
regressive behavior	رفتار واپس رو
social behavior	رفتار اجتماعی
to deport oneself	رفتار کردن
to demean oneself	رفتار کردن
spontaneous behavior	رفتار خودانگیخته
stereotypy	رفتار قالبی
learned behavior	رفتار اموخته
incipient behavior	رفتار اغازین
illtreatment	سوء رفتار
elastic behavior	رفتار ارتجاعی
elicited behavior	رفتار فراخوانده
ethogram	شرح رفتار
explicit behavior	رفتار اشکار
overt behavior	رفتار اشکار
expressive behavior	رفتار بیانگر
fal lal	رفتار فریفانه
maladdress	رفتار ناهنجار
get on one's high horse <idiom>	رفتار با تکبر
illtreat	سوء رفتار
fair shake <idiom>	رفتار درست
target behavior	رفتار اماج
manner	رفتار ادب
treat	رفتار کردن
bearing	رفتار سلوک
etiquette	روش رفتار
conducts	رفتار اخلاقی
demean	رفتار کردن
conducted	رفتار اخلاقی
cruelty	سوء رفتار
demeaned	رفتار کردن
treated	رفتار کردن
attitude	روش و رفتار
conducting	رفتار اخلاقی
attitudes	روش و رفتار
conduct	رفتار اخلاقی
treat	رفتار کردن با
treated	رفتار کردن با
brusque	خشن در رفتار
treats	رفتار کردن
misconduct	سوء رفتار
demeans	رفتار کردن
immoral	زشت رفتار
treats	رفتار کردن با
frivolous	سبک رفتار
locomotor behavior	رفتار جابه جایی
last word	بیان یا رفتار قاطع
jitter	با عصبانیت رفتار کردن
image response	رفتار فرکانس تصویر
iam a of such conduct	از این رفتار شرمنده ام
high frequency performance	رفتار فرکانس بالا
shoot straight <idiom>	منصفانه رفتار کردن
to misbehave oneself	درست رفتار نکردن
butch	خشن و مرد رفتار
confrontational	رفتار همراهبا اعتراض
well-behaved	خوش رفتار با ادب
sportmanship	رفتار و اخلاق انسانی
levity	رفتار سبک لوسی
Harsh ( rough) manners .	رفتار خشک وخشن
skullduggery	رفتار زیرجلکی وخائنانه
purposive behavior	رفتار غایت نگر
problem behavior	رفتار مشکل افرین
well behaved	خوش رفتار با ادب
play off <idiom>	رفتار مختلف با اشخاص
misbehavior	بدرفتاری سوء رفتار
keep up appearances <idiom>	حفظ رفتار درست
douceur	شیرینی وفرافت رفتار
despotize	مستبدانه رفتار کردن
detour behavior	رفتار غیر مستقیم
paternity	رفتار پدرانه اصلیت
to get up to nonsense	ابلهانه رفتار کردن
behavior sampling	نمونه گیری از رفتار
correctional custudy	روش اصلاح رفتار
contact behavior	رفتار تماس جویانه
consumer behaviour	رفتار مصرف کننده
behavioral	وابسته به رفتار و سلوک
abidance	رفتار برطبق توافق
She has engaging manners .	رفتار گیرایی دارد
babies	مانندکودک رفتار کردن
baby	مانندکودک رفتار کردن
mannish	دارای رفتار مردانه
even-handed treatment	رفتار [عملکرد] عادلانه
apopathetic behavior	رفتار گروه زاد
skulduggery	رفتار زیرجلکی وخائنانه
misbehaviour	بدرفتاری سوء رفتار
organizational citizenship behavior	رفتار شهروندی سازمانی
discriminated operant	رفتار عامل افتراقی
stereotyped	دارای رفتار قالبی
scenario	طرح [نحوه رفتار] [سناریو]
an empty gesture	رفتار [تعارف] خشک وخالی
to act [be] one's age <idiom> <verb>	طبق سن خود رفتار کردن
scenarios	طرح ها [نحوه رفتار] [سناریو]
to wrong	غیر منصفانه رفتار کردن
common touch <idiom>	با همه رفتار مناسب داشتن
attitude	حالت قرار گرفتن رفتار
You haven't changed.	تو هیچ تغییر نکرده ای [رفتار] .
attitudes	حالت قرار گرفتن رفتار
punctilio	نکته دقیق در ایین رفتار
to lump them all together <idiom>	با همه یکسان رفتار کردن
go ape <idiom>	از هیجان رفتار دیوانهوار داشتن
get along with someone <idiom>	رفتار خوب با کسی داشتن
to go with the tide	طبق مقتضیات رفتار کردن
matronize	مانند رئیسه رفتار کردن
princeliness	رفتار شاهزاده وار یاشاهوار
moral philosophy	اصول اخلاق ایین رفتار
impluse response	رفتار در مقابل فشار ضربهای
wrong	غیر منصفانه رفتار کردن
wronging	غیر منصفانه رفتار کردن
duress	شدت رفتار خشن وتند
They act after their kind.	جنس خود رفتار می کنند.
wrongs	غیر منصفانه رفتار کردن
cross	خلاف میل کسی رفتار کردن
correctional treatment	روش معالجه از راه اصلاح رفتار
schoolmasters	مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
schoolmaster	مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
crosser	خلاف میل کسی رفتار کردن
grandmothers	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
grandmother	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
aberrant behavio [u] r	رفتار غیر عادی [اصطلاح رسمی]
crossest	خلاف میل کسی رفتار کردن
princesses	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
clownish	دارای رفتار زمخت وبدون اداب
mannered	دارای سبک یا رفتار بخصوص تصنعی
stereotyping	یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
crosses	خلاف میل کسی رفتار کردن
stereotypes	یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
to cultivate good manners	کوشش کردن با ادب رفتار بکنند
stereotype	یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
princess	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
live up to one's principles	موافق مرام خود رفتار کردن
make oneself at home <idiom>	مثل خونه خود رفتار کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com