Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
covert behavior	رفتار نااشکار
implicit behavior	رفتار نااشکار
Other Matches
implicit	نااشکار
covert	نااشکار
covert extinction	خاموشی نااشکار
covert reinforcement	تقویت نااشکار
Act your age [and not your shoe size] !	به سن خودت رفتار بکن ! [مثل بچه ها رفتار نکن !]
haviour	رفتار
conducts	رفتار
action	رفتار
actions	رفتار
conduct	رفتار
conducted	رفتار
conducting	رفتار
comport	رفتار
deportment	رفتار
comported	رفتار
comporting	رفتار
bad conduct	سو رفتار
behavio	رفتار
behavior	رفتار
ethic	رفتار
behaviuor	رفتار
gesturing	رفتار
gestured	رفتار
gesture	رفتار
comportment	رفتار
demarche	رفتار
demarch	رفتار
ergasia	رفتار
gest	رفتار
geste	رفتار
havings	رفتار
comports	رفتار
misconduct	رفتار بد
thews	رفتار
treament	رفتار
exploiting	: رفتار
exploit	: رفتار
behaviour	رفتار
demeanor	رفتار
demeanour	رفتار
dealing	رفتار
treatment	رفتار
exploits	: رفتار
treatments	رفتار
elastic behavior	رفتار ارتجاعی
collective behavior	رفتار جمعی
expressive behavior	رفتار بیانگر
misconduct	سوء رفتار
brusqurie	خشونت در رفتار
anancasm	رفتار وسواسی
anancastia	رفتار وسواسی
anankaslia	رفتار وسواسی
automatic behavior	رفتار خودکار
avoidance behavior	رفتار اجتنابی
chilly <adj.>	سرد [رفتار]
behavior modification	تغییر رفتار
behavior rehearsal	تمرین رفتار
behavior repertoire	خزانه رفتار
behavior therapy	رفتار درمانی
ambivalent behavior	رفتار دو سوگرا
elicited behavior	رفتار فراخوانده
fair shake <idiom>	رفتار درست
maladdress	رفتار ناهنجار
maternal behavior	رفتار مادری
iron fist	رفتار خشنوفالمانهدولتبارعیت
carried away	رفتار احمقانهوهمراهباهیجانزدگی
macho	نرینه رفتار
propriety of behaviour	درستی رفتار
social behavior	رفتار اجتماعی
verbal behavior	رفتار کلامی
unsports manlike conduct	رفتار ناجوانمردانه
spontaneous behavior	رفتار خودانگیخته
stereotypy	رفتار قالبی
target behavior	رفتار اماج
to deport oneself	رفتار کردن
get on one's high horse <idiom>	رفتار با تکبر
learned behavior	رفتار اموخته
ethogram	شرح رفتار
explicit behavior	رفتار اشکار
overt behavior	رفتار اشکار
regressive behavior	رفتار واپس رو
fal lal	رفتار فریفانه
nonverbal behavior	رفتار غیرکلامی
affable <adj.>	خوش رفتار
illtreat	سوء رفتار
illtreatment	سوء رفتار
incipient behavior	رفتار اغازین
to demean oneself	رفتار کردن
demeans	رفتار کردن
treated	رفتار کردن
treated	رفتار کردن با
treats	رفتار کردن
treats	رفتار کردن با
manner	رفتار ادب
conduct	رفتار اخلاقی
conducted	رفتار اخلاقی
bearing	رفتار سلوک
attitudes	روش و رفتار
conducting	رفتار اخلاقی
demean	رفتار کردن
conducts	رفتار اخلاقی
attitude	روش و رفتار
treat	رفتار کردن با
treat	رفتار کردن
cruelty	سوء رفتار
demeaned	رفتار کردن
etiquette	روش رفتار
brusque	خشن در رفتار
frivolous	سبک رفتار
immoral	زشت رفتار
jitter	با عصبانیت رفتار کردن
last word	بیان یا رفتار قاطع
keep up appearances <idiom>	حفظ رفتار درست
even-handed treatment	رفتار [عملکرد] عادلانه
image response	رفتار فرکانس تصویر
play off <idiom>	رفتار مختلف با اشخاص
shoot straight <idiom>	منصفانه رفتار کردن
iam a of such conduct	از این رفتار شرمنده ام
high frequency performance	رفتار فرکانس بالا
locomotor behavior	رفتار جابه جایی
well behaved	خوش رفتار با ادب
misbehavior	بدرفتاری سوء رفتار
confrontational	رفتار همراهبا اعتراض
She has engaging manners .	رفتار گیرایی دارد
to misbehave oneself	درست رفتار نکردن
well-behaved	خوش رفتار با ادب
sportmanship	رفتار و اخلاق انسانی
Harsh ( rough) manners .	رفتار خشک وخشن
skullduggery	رفتار زیرجلکی وخائنانه
purposive behavior	رفتار غایت نگر
problem behavior	رفتار مشکل افرین
butch	خشن و مرد رفتار
levity	رفتار سبک لوسی
detour behavior	رفتار غیر مستقیم
paternity	رفتار پدرانه اصلیت
apopathetic behavior	رفتار گروه زاد
contact behavior	رفتار تماس جویانه
correctional custudy	روش اصلاح رفتار
behavioral	وابسته به رفتار و سلوک
stereotyped	دارای رفتار قالبی
mannish	دارای رفتار مردانه
baby	مانندکودک رفتار کردن
babies	مانندکودک رفتار کردن
behavior sampling	نمونه گیری از رفتار
despotize	مستبدانه رفتار کردن
consumer behaviour	رفتار مصرف کننده
skulduggery	رفتار زیرجلکی وخائنانه
to get up to nonsense	ابلهانه رفتار کردن
organizational citizenship behavior	رفتار شهروندی سازمانی
abidance	رفتار برطبق توافق
douceur	شیرینی وفرافت رفتار
discriminated operant	رفتار عامل افتراقی
misbehaviour	بدرفتاری سوء رفتار
to go with the tide	طبق مقتضیات رفتار کردن
They act after their kind.	جنس خود رفتار می کنند.
scenarios	طرح ها [نحوه رفتار] [سناریو]
wrongs	غیر منصفانه رفتار کردن
duress	شدت رفتار خشن وتند
go ape <idiom>	از هیجان رفتار دیوانهوار داشتن
get along with someone <idiom>	رفتار خوب با کسی داشتن
common touch <idiom>	با همه رفتار مناسب داشتن
wronging	غیر منصفانه رفتار کردن
wrong	غیر منصفانه رفتار کردن
attitudes	حالت قرار گرفتن رفتار
an empty gesture	رفتار [تعارف] خشک وخالی
You haven't changed.	تو هیچ تغییر نکرده ای [رفتار] .
matronize	مانند رئیسه رفتار کردن
impluse response	رفتار در مقابل فشار ضربهای
to wrong	غیر منصفانه رفتار کردن
to lump them all together <idiom>	با همه یکسان رفتار کردن
moral philosophy	اصول اخلاق ایین رفتار
to act [be] one's age <idiom> <verb>	طبق سن خود رفتار کردن
princeliness	رفتار شاهزاده وار یاشاهوار
scenario	طرح [نحوه رفتار] [سناریو]
attitude	حالت قرار گرفتن رفتار
punctilio	نکته دقیق در ایین رفتار
to cultivate good manners	کوشش کردن با ادب رفتار بکنند
princess	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
aberrant behavio [u] r	رفتار غیر عادی [اصطلاح رسمی]
clownish	دارای رفتار زمخت وبدون اداب
princesses	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
make oneself at home <idiom>	مثل خونه خود رفتار کردن
grandmother	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
stereotypy	یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
mannered	دارای سبک یا رفتار بخصوص تصنعی
stereotype	یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
princesse	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
stereotyping	یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotypes	یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
live up to one's principles	موافق مرام خود رفتار کردن
schoolmasters	مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
cross	خلاف میل کسی رفتار کردن
crossest	خلاف میل کسی رفتار کردن
crosses	خلاف میل کسی رفتار کردن
put someone in his or her place <idiom>	تنبیه شخص به علت حرف یا رفتار بد
correctional treatment	روش معالجه از راه اصلاح رفتار
grandmothers	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
crosser	خلاف میل کسی رفتار کردن
schoolmaster	مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
behaviorism	مکتب روانشناسی برمبنای رفتار و ادراکات فرد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com