Dictiornary-Farsi | رفتن وکمک گرفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (14 milliseconds)

English	Persian
turn to <idiom>	رفتن وکمک گرفتن


Other Matches

contribution	هم بخشی همکاری وکمک
contributions	هم بخشی همکاری وکمک
stag hunting	شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
to keep pace with something <idiom>	با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
Salvation Army	تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
play into someone's hands <idiom>	(به کسی یاری وکمک رساندن)انجام کاری که به شخص دیگری سود برساند
contributed	شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributes	شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contribute	شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributing	شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
To tell some one his fortune .	برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
to skirt along the coast	رفتن
to sleep fast	رفتن
to fly off	در رفتن
glom on to	کش رفتن
to fall away	رفتن
jauk	ور رفتن
to boil over	سر رفتن
go over	به ان سو رفتن
to pair off	رفتن
go off	در رفتن
snip	کش رفتن
snipped	کش رفتن
snipping	کش رفتن
to go backward	پس رفتن
to run off	در رفتن
niggles	ور رفتن
niggled	ور رفتن
sinks	ته رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
to fall short	کم رفتن
going	رفتن
sink	ته رفتن
to fall away	پس رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
fribble	ور رفتن
to foot it	رفتن
abstracting	کش رفتن
abstract	کش رفتن
to whisk away or off	رفتن
snitch	کش رفتن
to flow over	سر رفتن
to take to ones heels	در رفتن
abstracts	کش رفتن
to do a guy	در رفتن
to go bang	در رفتن
departures	رفتن
make off	در رفتن
hedges	در رفتن
short-changing	کش رفتن
hedged	در رفتن
to go to mess	رفتن
departure	رفتن
swipe	کش رفتن
swiped	کش رفتن
swiping	کش رفتن
to go back ward	پس رفتن
go	رفتن
gangs	رفتن
goes	رفتن
to peter out	پس رفتن
mog	رفتن
nim	کش رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
to make ones getaway	در رفتن
to get away	رفتن
hang around	ور رفتن
filching	کش رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
hedge	در رفتن
to do out of	کش رفتن
filch	کش رفتن
to get over	رفتن از
filches	کش رفتن
to hang back	پس رفتن
niggle	ور رفتن
filched	کش رفتن
twiddling	ور رفتن
twiddles	ور رفتن
twiddled	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
meddles	ور رفتن
meddled	ور رفتن
pilfers	کش رفتن
break loose	در رفتن
shrinking	اب رفتن
crawls	رفتن
pullback	پس رفتن
retire	پس رفتن
crawl	رفتن
retires	پس رفتن
regressing	پس رفتن
crawled	رفتن
betake	رفتن
bleneh	پس رفتن
receding	پس رفتن
recedes	پس رفتن
pilfer	کش رفتن
putter	ور رفتن
puttered	ور رفتن
puttering	ور رفتن
putters	ور رفتن
retracting	تو رفتن
meddle	ور رفتن
pilfered	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
receded	پس رفتن
shrink	اب رفتن
recede	پس رفتن
snitching	کش رفتن
to break loose	در رفتن
snitches	کش رفتن
snitched	کش رفتن
shrinks	اب رفتن
retracted	تو رفتن
retrograde	پس رفتن
short-change	کش رفتن
retracts	تو رفتن
admit	رفتن
admits	رفتن
admitting	رفتن
snook	کش رفتن
regresses	پس رفتن
regress	پس رفتن
regressed	پس رفتن
short-changed	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
retract	تو رفتن
To go	رفتن
gang	رفتن
to fall a	بخواب رفتن
Mts	بالا رفتن
to go onwards	جلو رفتن
sinks	فرو رفتن
churn	جلو رفتن
proceed	پیش رفتن
proceeded	پیش رفتن
teeter	پس وپیش رفتن
outrage	ازجا در رفتن
sink	فرو رفتن
to fall off	پس رفتن سردشدن
Mt	بالا رفتن
outraged	ازجا در رفتن
run away with	برداشتن و در رفتن
teetered	پس وپیش رفتن
churned	جلو رفتن
to escape one's memory	از خاطر رفتن
outraging	ازجا در رفتن
convoy	همراه رفتن
convoys	همراه رفتن
relieve nature	سر قدم رفتن
glides	نرم رفتن
to come upon	پیش رفتن
to relieve nature	سر قدم رفتن
glide	نرم رفتن
glided	نرم رفتن
reels	یله رفتن
bars	ازبین رفتن
bar	ازبین رفتن
reel	یله رفتن
reeled	یله رفتن
churns	جلو رفتن
to f. up	ازجادر رفتن
to f. a task	از زیرکاری در رفتن
pale	رنگ رفتن
outrages	ازجا در رفتن
paler	رنگ رفتن
palest	رنگ رفتن
reeling	یله رفتن
collapse	از حال رفتن
step aside	کنار رفتن
defiled	رژه رفتن
solicitous to go	مشتاق رفتن
snoozle	بخواب رفتن
defile	رژه رفتن
vacation	به تعطیل رفتن
slipe	یواشکی رفتن