Total search result: 301 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
high speed trafic |
رفت و امد سریع |
|
|
Search result with all words |
|
click |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
clicked |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
clicks |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
minimum |
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد |
database |
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است |
databases |
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است |
accelerator |
سریع |
accelerators |
سریع |
rather |
سریع تر |
backbone |
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند |
backbones |
شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند |
jet |
پرش اب جریان سریع |
jets |
پرش اب جریان سریع |
jetted |
پرش اب جریان سریع |
jetting |
پرش اب جریان سریع |
number |
پردازنده خاص برای محاسبات سریع |
number |
انجام محاسبات سریع |
numbers |
پردازنده خاص برای محاسبات سریع |
numbers |
انجام محاسبات سریع |
cut |
تغییر سمت سریع |
cuts |
تغییر سمت سریع |
shoot |
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن |
shoots |
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن |
prompt |
سریع کردن |
prompt |
سریع عاجل |
prompt |
سریع |
prompted |
سریع کردن |
prompted |
سریع عاجل |
prompted |
سریع |
prompts |
سریع کردن |
prompts |
سریع عاجل |
prompts |
سریع |
thin |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
thinned |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
thinners |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
thinnest |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
thins |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
slave |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaved |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaves |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaving |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
advanced |
روش ذخیره سازی داده روی دیسک سخت که سریع تر و کاراتراز RLL است |
high |
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است |
highest |
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است |
highs |
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است |
racer |
مسابقه دهنده سریع السیر |
racers |
مسابقه دهنده سریع السیر |
math |
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد |
maths |
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد |
stencil |
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت |
stenciled |
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت |
stenciling |
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت |
stencilled |
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت |
stencilling |
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت |
stencils |
ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت |
time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
bullet |
توپ سریع |
bullets |
توپ سریع |
speedy |
سریع السیر سریع |
speedboat |
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر |
speedboats |
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر |
multiple |
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند |
universal |
کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند |
sweep |
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن |
despatched |
انجام سریع |
despatches |
انجام سریع |
despatching |
انجام سریع |
dispatch |
انجام سریع |
dispatched |
انجام سریع |
dispatches |
انجام سریع |
cache |
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند. |
cache |
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد |
caches |
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند. |
caches |
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد |
jig |
جست و خیز سریع شیرین کاری |
jigs |
جست و خیز سریع شیرین کاری |
array |
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود |
arrays |
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود |
peripheral |
باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود |
express |
سریع السیر |
express |
سریع صریح |
expressed |
سریع السیر |
expressed |
سریع صریح |
expresses |
سریع السیر |
expresses |
سریع صریح |
expressing |
سریع السیر |
expressing |
سریع صریح |
gale |
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد |
gales |
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد |
post |
ارسال سریع پست کردن |
post- |
ارسال سریع پست کردن |
posted |
ارسال سریع پست کردن |
posts |
ارسال سریع پست کردن |
optimum |
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد |
word perfect |
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد |
word-perfect |
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد |
echo |
در مودم های سریع روش حذف سیگنالهای اکو از خط |
echoed |
در مودم های سریع روش حذف سیگنالهای اکو از خط |
Other Matches |
|
rollover |
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند |
marine express |
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی |
dma |
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود |
dma |
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود |
snap pass |
پاس سریع با پیچش سریع مچ |
speediness |
سریع السیر سریع |
spankings |
سریع |
rapid |
سریع |
spanking |
سریع |
swifts |
سریع |
wing footed |
سریع |
sweepy |
سریع |
swift |
سریع |
swifter |
سریع |
galloping |
سریع |
sudden |
سریع |
swiftest |
سریع |
gleg |
سریع |
snell |
سریع |
accelerated depreciation |
استهلاک سریع |
high speed traffic |
ترافیک سریع |
high speed traffic |
امد شد سریع |
high velocity drop |
بارریزی سریع |
converts |
پاسکاری سریع |
highflier |
دلیجان سریع |
highflyer |
دلیجان سریع |
fasts |
سریع السیر |
fastest |
سریع السیر |
fasted |
سریع السیر |
fast |
سریع السیر |
accelofilter |
صافی سریع |
high speed printer |
چاپگر سریع |
convert |
پاسکاری سریع |
converted |
پاسکاری سریع |
high speed |
سریع السیر |
converting |
پاسکاری سریع |
high speed |
دنده سریع |
fast neutron |
نوترون سریع |
quickstep |
گام سریع |
speeds |
سریع کارکردن |
fast moving depression |
کمفشاری سریع |
speeding |
سریع کارکردن |
pirouette |
چرخ سریع |
pirouettes |
چرخ سریع |
rapid access |
با دستیابی سریع |
fast access |
با دستیابی سریع |
speed |
سریع کارکردن |
continuate |
سریع الاتصال |
fleets |
عبور سریع |
quickest |
تند و سریع |
scampered |
پرواز سریع |
scamper |
پرواز سریع |
ripostes |
ضربت سریع |
riposte |
ضربت سریع |
riposting |
ضربت سریع |
precipitate |
خیلی سریع |
precipitated |
خیلی سریع |
precipitates |
خیلی سریع |
scampering |
پرواز سریع |
scampers |
پرواز سریع |
riposted |
ضربت سریع |
quicker |
تند و سریع |
quicker |
جلد سریع |
slap |
ضربت سریع |
quick |
تند و سریع |
quick |
جلد سریع |
slapped |
ضربت سریع |
slapping |
ضربت سریع |
slaps |
ضربت سریع |
precipitating |
خیلی سریع |
slash |
ضربه سریع |
raided |
تک نفوذی سریع |
raid |
تک نفوذی سریع |
quickest |
جلد سریع |
braid |
حرکت سریع |
braided |
حرکت سریع |
braids |
حرکت سریع |
fleet |
عبور سریع |
couriers |
پیک سریع |
raiding |
تک نفوذی سریع |
raids |
تک نفوذی سریع |
glimpsing |
نگاه سریع |
slashed |
ضربه سریع |
slashes |
ضربه سریع |
glimpse |
نگاه سریع |
glimpsed |
نگاه سریع |
glimpses |
نگاه سریع |
fleetingly |
سریع الزوال |
fleeting |
سریع الزوال |
rough and ready |
سریع العمل |
courier |
پیک سریع |
hotshot |
بارکشی سریع |
skitter |
حرکت سریع |
rapid scanning |
تقطیع سریع |
progressive chess |
شطرنج سریع |
rapid flow |
جریان سریع |
rapid fire |
تیر سریع |
quick recovery |
بهبود سریع |
snapback |
بهبودی سریع |
sneak raid |
دستبرد سریع |
winder |
دویدن سریع |
repost |
ضربت سریع |
windstorm |
باد سریع |
wind sprint |
تمرین دو سریع |
rathe |
زود رس سریع |
rath |
زود رس سریع |
rapid transit |
شطرنج سریع |
posthaste |
سریع السیر |
polypnea |
تنفس سریع |
operation immediate |
اقدام سریع |
lightning chess |
شطرنج سریع |
accelerated depreciation |
استهلاک سریع |
quick recovery |
رونق سریع |
hypernoea |
تنفس سریع |
quick fire |
تیر سریع |
pattering |
بطور سریع وردخواندن |
whirled |
چرخیدن گردش سریع |
wind sprint |
دوهای سریع و کوتاه |
umbilical cord |
سیم سریع الاتصال |
umbilical cords |
سیم سریع الاتصال |
Making fast progress. |
سریع ترقی کردن |
whizzbang |
خمپاره سریع الانفجار |
whizbang |
خمپاره سریع الانفجار |
tide race |
جذر و مد سریع اب دریا |
snick |
ضربت سریع زدن |
whirl |
چرخیدن گردش سریع |
streamliner |
قطار سریع وشیک |
yerk |
حرکت سریع و شدید |
zonk out <idiom> |
سریع به خواب رفتن |
stop dead/cold <idiom> |
سریع توقف کردن |
keep pace <idiom> |
سریع السیر رفتن |
scud |
حرکت سریع ابر |
scudded |
حرکت سریع ابر |
scuds |
حرکت سریع ابر |
bring something on <idiom> |
دلیل افزایش سریع |
line surge |
جریان سریع و غیرعادی خط |
dispatch order |
سفارش حمل سریع |
honker |
نوعی اتومبیل سریع |
rapid eye movements |
حرکات سریع چشم |
flying |
پردار سریع السیر |
speedway |
جاده سریع السیر |
perishable |
کالای سریع الفساد |
swoops |
حرکت سریع نزولی |
swooping |
حرکت سریع نزولی |
swooped |
حرکت سریع نزولی |
quick break switch |
کلید قطع سریع |
fast break |
حمله سریع به دروازه |
make flush |
شستن با جریان سریع |
promptitude |
سریع العملی زرنگی |
quicksort |
مرتب کردن سریع |
quick access memory |
حافظه دستیابی سریع |
quick break fuse |
فیوز قطع سریع |
goods of perishable nature |
اموال سریع الفساد |
fruit clipper |
کشتی سریع میوه بر |
fast shuttle |
نقل و انتقال سریع |
swoop |
حرکت سریع نزولی |
rapid transit |
حمل و نقل سریع |
jerks |
تکان سریع دادن |
surges |
جریان سریع وغیرعادی |
surged |
جریان سریع وغیرعادی |
surge |
جریان سریع وغیرعادی |
scatback |
توپدار سریع و فراری |
flips |
پاس سریع و کوتاه |
flipped |
پاس سریع و کوتاه |
skiff |
قایق سریع السیر |
flip |
پاس سریع و کوتاه |
whirls |
چرخیدن گردش سریع |
patter |
بطور سریع وردخواندن |
pattered |
بطور سریع وردخواندن |
jerking |
تکان سریع دادن |
jerked |
تکان سریع دادن |
jerk |
تکان سریع دادن |
sally |
جواب سریع و زیرکانه |
sally |
حرکت سریع شلیک |
sallies |
جواب سریع و زیرکانه |
sallies |
حرکت سریع شلیک |
patters |
بطور سریع وردخواندن |
rubdown |
مالش سریع بدن |
whirling |
چرخیدن گردش سریع |
flash |
معدن موازی سریع A/D. |
whisked |
حرکت سریع و جزیی |
whisking |
حرکت سریع و جزیی |
whisks |
حرکت سریع و جزیی |
raid |
تک سریع تاخت و تاز |
raided |
تک سریع تاخت و تاز |
raiding |
تک سریع تاخت و تاز |
whisk |
حرکت سریع و جزیی |
flashed |
معدن موازی سریع A/D. |
flashes |
معدن موازی سریع A/D. |
wildfire |
اتش سریع و پر زور |
quenching |
سریع خنک کردن |
slew |
گردش سریع توپ |
raids |
تک سریع تاخت و تاز |
agile |
زیرک سریع الانتقال |
jabs |
ضربه سریع مستقیم |
ageing |
سخت کنندگی سریع |
jabbing |
ضربه سریع مستقیم |
jabbed |
ضربه سریع مستقیم |
jab |
ضربه سریع مستقیم |
rapid |
سریع العمل چابک |