English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
disclaimer رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimers رفع کننده ادعا یا مسئولیت
Other Matches
assertor ادعا کننده
assertive ادعا کننده
collective guarantee مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
trusts مسئولیت
liabilities مسئولیت
liability مسئولیت
onus مسئولیت
irresponsible بی مسئولیت
unresponsive بی مسئولیت
responsibility مسئولیت
trusted مسئولیت
trust مسئولیت
amenableness مسئولیت
burthen مسئولیت
responsibly با مسئولیت
menage مسئولیت
liability to disease مسئولیت
responsibilities مسئولیت
claimed ادعا
allegations ادعا
pretension ادعا
pretensions ادعا
asseveration ادعا
claim ادعا
claiming ادعا
postulating ادعا
postulates ادعا
postulated ادعا
averment ادعا
postulate ادعا
claims ادعا
allegation ادعا
protestations ادعا
pleas ادعا
unassuming بی ادعا
assertion ادعا
plea ادعا
posit ادعا
cl ادعا
protestation ادعا
post- مقام مسئولیت
post مقام مسئولیت
loads فشار مسئولیت
posted مقام مسئولیت
posts مقام مسئولیت
liability الزام مسئولیت
product liability مسئولیت محصول
cark بار مسئولیت
primary interest مسئولیت اصلی
irresponsible عاری از حس مسئولیت
law of tort مسئولیت مدنی
constructive trust مسئولیت قهری
liabilities الزام مسئولیت
area of responsibility منطقه مسئولیت
offices مسئولیت احرازمقام
office مسئولیت احرازمقام
in common <idiom> مسئولیت داشتن
charges بار مسئولیت
responsible مسئولیت دار
onmy own responsibility به مسئولیت خودم
implied trust مسئولیت فرضی
amenability احساس مسئولیت
sector of responsibility منطقه مسئولیت
irresponsibly بدون حس مسئولیت
load فشار مسئولیت
on one's shoulders <idiom> مسئولیت شخصی
charge بار مسئولیت
imputability مسئولیت اخلاقی
professing ادعا کردن
professes ادعا کردن
pretense بهانه ادعا
lay claim to ادعا کردن
purporst مفاد ادعا
to put in for ادعا کردن
reclaimable ادعا پذیر
profess ادعا کردن
professed ادعا شده
acclaims ادعا کردن
claimable قابل ادعا
contend ادعا کردن
acclaim ادعا کردن
bill of indicment ادعا نامه
asserted ادعا کردن
asserts ادعا کردن
acclaiming ادعا کردن
assert ادعا کردن
acclaimed ادعا کردن
contended ادعا کردن
contends ادعا کردن
pretenses بهانه ادعا
pretences بهانه ادعا
pretence بهانه ادعا
estopel مانع ادعا
asserting ادعا کردن
The responsibility lies with you. مسئولیت با شما است.
sponsors مسئولیت راقبول کردن
liability for damages مسئولیت در برابر خسارت
sponsoring مسئولیت راقبول کردن
sponsor مسئولیت راقبول کردن
peril بیم زیان مسئولیت
law of tort قانون مسئولیت مدنی
law of torts قانون مسئولیت مدنی
without engagement بدون تقبل مسئولیت
unlimited company شرکت با مسئولیت نامحدود
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
irresponsibly بدون داشتن مسئولیت
perils بیم زیان مسئولیت
over worked man مهره شطرنج پر مسئولیت
To assume responsibility . قبول مسئولیت کردن
limited liability company شرکت با مسئولیت محدود
have it <idiom> گفتن ،ادعا کردن
professes ادعا یا افهار کردن
professing ادعا یا افهار کردن
re claim مجددا ادعا کردن
burden of proof مسئوولیت اثبات ادعا
call someone's bluff <idiom> ثابت کردن ادعا
pretend to دعوی یا ادعا کردن
assertion تایید ادعا افهارنامه
professed love محبت ادعا شده
profess ادعا یا افهار کردن
amoral بدون احساس مسئولیت اخلاقی
Responsibility weighed him down بار مسئولیت کمرش را خم کرد
loosest از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser از قید مسئولیت ازاد ساختن
loose از قید مسئولیت ازاد ساختن
solidarity بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
up to someone to do something <idiom> مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
tied down <idiom> مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
pass the buck <idiom> مسئولیت خودرا به دیگری دادن
caveat subscriptor مسئولیت به عهده عضو میباشد
What do I care? چطور این مسئولیت من است؟
i do not pretend to sing well من ادعا نمیکنم که خوب میخوانم
claiming مدعی به مطالبات ادعا کردن
bluser out با لاف گزاف ادعا کردن
claims مدعی به مطالبات ادعا کردن
waiver صرف نظر کردن از ادعا
claiming دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claimed مدعی به مطالبات ادعا کردن
claimed دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claim مدعی به مطالبات ادعا کردن
claims دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claim دادخواست ادعانامه ادعا کردن
right of begin حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
(in) charge of something <idiom> مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
to take the fall for somebody مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
see to it <idiom> مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
to take the fall [American English] مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
broad shoulders نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
ignorance of law is no excuse جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
sinecures هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecure هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
prescribe to استناد به مرور زمان دراثبات ادعا
the burden of proof rests with اثبات ادعا بر عهده مدعی است
to shift off responsibility مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shuffle off responsibility مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
I wI'll do it on my own responsibility . به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
buck passer شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to pass the buck to somebody مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به کسی دادن
accountability ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
to pass the buck <idiom> مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
Did I say anything different? مگر من چیز دیگری گفتم [ادعا کردم] ؟
pick up واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
To wash ones hands of somebody (something). دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
One insust not step aside and diclaim responsibility . نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
He is seriously claiming [trying to tell us] that the problems are all the fault of the media. او [مرد] به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
misrepresentation در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
pleads در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
errors and omissions expected باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com