Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
fair-weather friend	رفیق نیمه راهه
Other Matches
rats	رفیق نیمه راه
overlapped	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap	چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos	ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos	روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
imbricate	نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous	نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic	نیمه عمومی نیمه دولتی
one track	یک راهه
three way	سه راهه
two way	دو راهه
devious	بی راهه
aisle	راهه
single track	تک راهه
aisles	راهه
one way	یک راهه
one-way	یک راهه
two way switch	کلید دو راهه
manifold	چند راهه
highways	چند راهه
highway	چند راهه
rabbet plane	رنده دو راهه
two way machine	ماشین دو راهه
rabbet joint	اتصال دو راهه
snow course	برف راهه
duplexing assembly	دستگاه دو راهه
gutters	سیم راهه
gutter	سیم راهه
two way rectification	یکسو سازی دو راهه
gas manifold	چند راهه گاز
duplex winding	سیم پیچ دو راهه
multi way machine	دستگاه چند راهه
exhaust manifold	چند راهه خروجی
multi way switch	کلید چند راهه
polyplexer	دستگاه چند راهه
multiplex wave winding	سیم پیچ موجدار چند راهه
semi naufragium	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
bozo	رفیق
cully	رفیق
comrade	رفیق
associating	رفیق
commarade	رفیق
associated	رفیق
associate	رفیق
friends	رفیق
conpanion	رفیق
comate	رفیق
friend	رفیق
bloke	رفیق
blokes	رفیق
billy	رفیق
unfriended	بی رفیق
heart-to-hearts	رفیق
fere	رفیق
heart-to-heart	رفیق
boyfriend	رفیق
heart to heart	رفیق
matey	رفیق
boyfriends	رفیق
comrades	رفیق
compatriots	رفیق
compatriot	رفیق
billies	رفیق
peering	رفیق
peered	رفیق
tenuous	رفیق
dude	رفیق
buddies	رفیق
buddy	رفیق
associates	رفیق
yokefellow	رفیق
peer	رفیق
my dear f.	رفیق
alter egos	رفیق شفیق
pals	رفیق شدن
mates	کمک رفیق
truepenny	رفیق درستکار
good fellow	رفیق شفیق
pal	رفیق شدن
mate	کمک رفیق
mated	کمک رفیق
alter ego	رفیق شفیق
to be in with a person	با کسی رفیق بودن
chums	صمیمی رفیق بودن
chum	صمیمی رفیق بودن
crony	رفیق موافق هم اطاق
cronies	رفیق موافق هم اطاق
boon companion	رفیق اهل کین
half life	نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
A partner of the robber and a companion of the ca. <proverb>	شریک دزد و رفیق قافله .
Hey, old chap! <idiom>	چطوری رفیق قدیمی! [اصطلاح روزمره]
A full purse never lacks friends.. <proverb>	یک کیسه پر هرکز بدون رفیق نمى ماند .
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june	از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight	نیمه شب
division line	خط نیمه
moiety	نیمه
mid	نیمه
mid-	نیمه
part way	نیمه
in noon of night	در نیمه شب
stiffish	نیمه شق
half deck	نیمه پل
semi	نیمه
semis	نیمه
semidetached	نیمه مجزا
semicinductor	نیمه هادی
semiautomatic	نیمه خودکار
second half	نیمه دوم
semiconscious	نیمه هوشیار
semiaquatic	نیمه ابزی
semiarid	نیمه خشک
semiconscious	نیمه اگاه
semiarboreal	نیمه درختی
semiconscious	نیمه بیهوش
semi official	نیمه رسمی
middle watch	نگهبانی نیمه شب
semilogarithmic	نیمه لگاریتمی
semiactive	نیمه فعال
semicrystalline	نیمه متبلور
semi trailer	نیمه یدک
semicrystalline	نیمه بلورین
semi skilled	نیمه ماهر
semicolonialism	نیمه مستعمراتی
quasi convex	نیمه محدب
partial fixing	نیمه گیرداری
partially hearing	نیمه شنوا
partially sighted	نیمه بینا
quasi public	نیمه عمومی
preconscious	نیمه هشیار
semi mechanization	نیمه مکانیزه
quasi private	نیمه خصوصی
semi literate	نیمه نویسا
semicolonial	نیمه ازاد
quasi concave	نیمه مقعر
nocturn	عبادت نیمه شب
quasi commercial	نیمه بازرگانی
semicinductor	نیمه رسانا
semicivilized	نیمه متمدن
semi conductor	نیمه هادی
semi independent	نیمه مستقل
semicolonial	نیمه مستعمره
quasi public	نیمه دولتی
semidivine	نیمه الهی
half-column	نیمه ستون
subovate	نیمه بیضی
subfossil	نیمه سنگواره
subarid	نیمه خشک
subadult	نیمه بالغ
subacute	نیمه حاد
solid state	نیمه هادی
shaly clay	رس نیمه بلوری
semivitrified	نیمه شیشهای
semitropic	نیمه گرمسیری
semitransparent	نیمه شفاف
semitranslucent	نیمه شفاف
semitranslucent	نیمه کدر
semiterrestrial	نیمه خاکی
semisynthetic	نیمه ترکیبی
subsaline	نیمه شور
half-timbered	نیمه چوبی
half-bat	آجر نیمه
dwarf wall	دیوار نیمه
aileron	نیمه لچکی
aileron	نیمه سنتوری
underemployed	نیمه کار
sub-tropical	نیمه حاره
semi-precious	نیمه گرانبها
semi-precious	نیمه بهادار
semi-final	نیمه نهایی
semi-conscious	در حال نیمه غش
semi-conscious	نیمه بیهوش
semi-conscious	نیمه هشیار
semisynthetic	نیمه مصنوعی
semisolid	نیمه جامد
semirigid	نیمه سخت
semihard	نیمه سخت
semigloss	نیمه شفاف
semiskilled	نیمه ماهر
semigloss	نیمه درخشان
semiofficial	نیمه رسمی
semiformal	نیمه رسمی
semifluid	نیمه ابکی
semifixed	نیمه ثابت
semifinal	نیمه نهایی
semierect	نیمه قائم
semierect	نیمه ایستاده
semidomesticated	نیمه اهلی
semidome	نیمه گنبد
semihard	نیمه محکم
semilate	نیمه دیررس

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com