English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
competition رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
competitions رقابتهای اقتصادی در بازاری که تعدادخریداران و فروشندگان محدود نیست
Other Matches
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
an infinite verb فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
disqualifies خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualify خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifying خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualified خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
sales force فروشندگان
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
vendor rating طبقه بندی فروشندگان
collusion توافق میان فروشندگان یک کالا
sourcing of suppliers یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
businesswoman بازاری
market oriented بازاری
businesswomen بازاری
nundinal بازاری
emporetic بازاری
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
duopoly وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
illmitable محدود نکردنی محدود نشدنی
shoptald صحبت بازاری
salework کار بازاری
market value ارزش بازاری
billingsgate سخن بازاری
vendor rating رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
buyer's market بازاری که درکنترل خریدارست
nonmarket activities فعالیتهای غیر بازاری
economic imperialism جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
weapons tight جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
tenor بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenors بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
open market بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
seller's market بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
autarky خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
target market بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
share IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
finte محدود
terminate محدود
indefinite نا محدود
terminates محدود
incomprehensible نا محدود
limit محدود
finite محدود
terminated محدود
limited محدود
incomprehensive محدود
limitary محدود
moderates محدود
indeterminable نا محدود
moderating محدود
limited access محدود
limiting محدود
ambient محدود
moderated محدود
lock step محدود
moderate محدود
delimitation محدود ساختن
abounded محدود کردن
restrainable محدود ساختنی
delimitate محدود کردن
de escalation محدود سازی
peg down محدود کردن
sex limited محدود به جنس
set out محدود کردن
limitative محدود کننده
stints محدود کردن
stint محدود کردن
copyrighted محدود به حق کپی
qualified property مالکیت محدود
qualificatory محدود سازنده
infinite نا محدود بی اندازه
limiting speed سرعت محدود
limiting size اندازه محدود
limiter محدود کننده
limited power اختیارات محدود
limited objective هدف محدود
qualified مقید محدود
bound مرز محدود
straitlaced محدود درفشار
limited integrator انتگرال محدود
bottomless غیر محدود
limited divorce طلاق محدود
limited denied war جنگ محدود
limit محدود کردن
narrow market بازار محدود
inter play حرکت محدود
limited edition کالای محدود
confined equifer سفره محدود
restriction محدود کردن
limited edition چاپ محدود
limited editions چاپ محدود
limited editions کالای محدود
trammel محدود ساختن
parochial ناحیهای محدود
limited editions فرآوردهی محدود
unbound غیر محدود
straightlaced محدود درفشار
circumscribed amnesia یادزدودگی محدود
catathymic amnesia یادزدودگی محدود
limited edition فرآوردهی محدود
restricting محدود کردن
restricts محدود کردن
restrict محدود کردن
restrictions محدود کردن
straiten محدود کردن
controlled war جنگ محدود
containment محدود کردن
qualifies محدود کردن
abounds محدود کردن
abounding محدود کردن
abound محدود کردن
containment محدود نگاهداشتن
finite integral انتگرال محدود
restricted محدود الاستعمال
contracted مختصر محدود
finitely بطور محدود
finite population جامعه محدود
confined محدود شده
qualify محدود کردن
restrictive محدود سازنده
restrictive محدود کننده
restrictions یک چیز محدود شده
narrower محدود باریک کردن
limited liability company شرکت با مسئولیت محدود
narrowed محدود باریک کردن
narrowest محدود باریک کردن
narrow محدود باریک کردن
limited liability company شرکت با مسئوولیت محدود
provincialism عقایدوافکار محدود محلی
limited denied war جنگ ناخواسته محدود
man شبکه با گسترده محدود
mans شبکه با گسترده محدود
limited war جنگ محدود وموضعی
restriction یک چیز محدود شده
limiting factor عامل محدود کننده
compass محدود کردن فهمیدن
limitary دارای قدرت محدود
double limiter محدود کننده مضاعف
corporation شرکت بامسئولیت محدود
partial jurisdiction حق خود گردانی محدود
i/o bound محدود به ورودی خروجی
stenophagous غذای محدود خوار
determinate تعیین شده محدود
controlled access road راه با ورودی محدود
rectilineal محدود بخطوط راست
restricted area منطقه اتش محدود
local محدود بیک محل
locals محدود بیک محل
limited access road راه با ورودی محدود
current limiter محدود کننده جریان
extensive agricultuse کشاورزی غیر محدود
finite element method روش المان محدود
semipermanent دارای مدت محدود
corporations شرکت بامسئولیت محدود
illimitable نامحدود محدود نشدنی
transfinite ماوراء اعداد محدود
input limiter محدود کننده ورودی
infintate منفی و نا محدود ساختن
narrow mindedly با فکر محدود متعصبانه
incomprehensively بطور غیرجامع یا محدود
diode limiter محدود کننده دیودی
determinative محدود کننده صفت
one idead دارای فکر محدود
closed مسابقه محدود به سن یاجنس
airspace restricted area منطقه پرواز محدود
transfinite خارج ازاعداد محدود
autonomy استقلال محلی محدود
sinedie تاتاریخ غیر محدود
voltage limiter محدود کننده ولتاژ
your vocabulary is limited شما محدود است
blind bombing zone منطقه بمباران محدود
economical اقتصادی
economies اقتصادی
socio economic اقتصادی
economy اقتصادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com