Dictiornary-Farsi | رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
mazurka	رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی


Other Matches

guidwille	نشاط انگیز
exhilarating <adj.>	نشاط انگیز
lively <adj.>	نشاط انگیز
jovial <adj.>	نشاط انگیز
good-humored <adj.>	نشاط انگیز
allegro	نشاط انگیز
galop	رقص نشاط انگیز قرن 91
galumph	جست وخیز نشاط انگیز کردن
multiplicantive	ضربی
polish opening	لهستانی
polack	لهستانی
polak	لهستانی
polishes	:لهستانی
polish	:لهستانی
poles	لهستانی
pole	لهستانی
straight barrel vault	طاق ضربی
instruments of percussion	ادوات ضربی
ragtime	موسیقی ضربی
annular barrel vault	طاق ضربی
sokolsky opening	گشایش لهستانی
polish defence	دفاع لهستانی
the polish refugees	مهاجرین لهستانی
orang utan opening	گشایش لهستانی
polish gambit	گامبی لهستانی
hetman	فرمانده لهستانی
inclined barrel arch	طاق ضربی مایل
habanera	رقص دو ضربی کوبا
sloping barrel vault	طاق ضربی مایل
percussion instrument	الات موسیقی ضربی
percussionist	نوازنده اسبابهای ضربی
pulsatile instruments	ادوات ضربی یا زدنی
percussionists	نوازنده اسبابهای ضربی
polka	رقص لهستانی پولکا
the polish refugees	گریختگان یا فراریان لهستانی
polkas	رقص لهستانی پولکا
polish notation	نشان گذاری لهستانی
Polonaise rugs	فرش های لهستانی
to beat time	ضلاب یافاصله ضربی گرفتن
reverse polish notation	نشان گذاری لهستانی معکوس
percussion	اسبابهای ضربی مثل طبل ودنبک
earless	بی دسته فاقدگوش موسیقی یاگوش ضربی
copernician	وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
lugubrious	غم انگیز حزن انگیز
polonaise	نوعی رقص موزون لهستانی پولونز رقصیدن
posy [bouquet]	یک دسته گل [مانند گل فرنگ و یا نقش های لهستانی]
lintel	نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
lintels	نعل درگاه تیر یا اجرکاری ضربی بالای درب و پنجره
Chelsea carpet	فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
weaving shed	[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
to keep time	موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
pliantly polonica	یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
sprees	نشاط
spree	نشاط
jazz	نشاط
merriment	نشاط
spree	نشاط
esprit	نشاط
joy	نشاط
effervescent <adj.>	پر نشاط
jolly <adj.>	پر نشاط
sprightly <adj.>	پر نشاط
debonair <adj.>	پر نشاط
alacrity	نشاط
vital <adj.>	با نشاط
hilarity	نشاط
hilarity	نشاط
vivacious <adj.>	پر نشاط
gaily	با نشاط
spirituelle	با نشاط
splore	نشاط
sprightliness	نشاط
f.of spirits	نشاط
friskiness	نشاط
frolicsomeness	نشاط
gawsie	با نشاط
gawsy	با نشاط
randan	نشاط
vivacious	با نشاط
alacrity	نشاط
merriment	نشاط
exhilaration	نشاط
jazz	نشاط
esprit	نشاط
shed	دهنه [فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
winterly	زمستانی بی نشاط
exhilarate	نشاط دادن
joie de vivre	نشاط زندگی
life force	نشاط حیات
elanvital	نشاط حیاتی
vivid <adj.>	پر شور و نشاط
languish	بی نشاط شدن
life	شور و نشاط
exhilarant	نشاط اور
exhilarative	نشاط اور
extatic	نشاط امیز
festively	با سرور و نشاط
guidwille	پرسرور و نشاط
mirth	نشاط شادی
ebullience	گرمی و نشاط
merrily	از روی نشاط
exhilarated	نشاط دادن
exhilarates	نشاط دادن
exhilarating	نشاط دادن
racy	با نشاط مهیج
livelier	از روی نشاط
liveliest	از روی نشاط
lively	از روی نشاط
vivacity	نشاط نیروی حیاتی
disports	حرکات نشاط انگیزکردن
elevate	نشاط دادن افراشتن
elevates	نشاط دادن افراشتن
elevating	نشاط دادن افراشتن
primroses	زهر الربیع پر نشاط
scherzo	قطعه نشاط انگیزوهزلی
primrose	زهر الربیع پر نشاط
disported	حرکات نشاط انگیزکردن
gayly	با خوشحالی ز باسرور و نشاط
disport	حرکات نشاط انگیزکردن
disporting	حرکات نشاط انگیزکردن
vivacious	مسرور دارای سرور و نشاط
cancan	یک نوع رقص نشاط اور
randan	سرخوش بودن نشاط کردن
straight face	چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
rigadoon	رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon	رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
pick	نخ پود [در صنعت با این نام هم کاربرد دارد از بین تارها معمولا بصورت ضربی عبور داده می شود تا گره ها را در جای خود محکم کند.]
capriccio	قطعه موسیقی ازاد با ضرب نشاط اور
counter shed	پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
impulsions	دژ انگیز
baleful	غم انگیز
dazzling <adj.>	دل انگیز
delightful <adj.>	دل انگیز
attractive <adj.>	دل انگیز
appealing <adj.>	دل انگیز
winning <adj.>	دل انگیز
engaging <adj.>	دل انگیز
charming <adj.>	دل انگیز
tragic	غم انگیز
impulsion	دژ انگیز
tantalizingly	خواست انگیز
tantalizing	وسوسه انگیز
wondrous <adj.>	حیرت انگیز
disarming	آشتی انگیز
wonderful <adj.>	حیرت انگیز
stupendous <adj.>	حیرت انگیز
tantalizing	میل انگیز
mind-blowing	شگفت انگیز
startling <adj.>	حیرت انگیز
mind-boggling	شگفت انگیز
tantalizing	خواست انگیز
somber	تاریک غم انگیز
sombrous	حزن انگیز
tantalizingly	میل انگیز
prodigious <adj.>	حیرت انگیز
astounding <adj.>	شگفت انگیز
red-hot <adj.>	شهوت انگیز
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	شگفت انگیز
juicy <adj.>	شهوت انگیز
marvellous [British] <adj.>	شگفت انگیز
astonishing <adj.>	شگفت انگیز
admirable <adj.>	شگفت انگیز
tasty <adj.>	شهوت انگیز
marvelous [American] <adj.>	شگفت انگیز
prodigious <adj.>	شگفت انگیز
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	حیرت انگیز
tear-jerkers	اشک انگیز
tear-jerkers	گریه انگیز
tear-jerker	اشک انگیز
marvellous [British] <adj.>	حیرت انگیز
marvelous [American] <adj.>	حیرت انگیز
tear-jerker	گریه انگیز
tantalizingly	وسوسه انگیز
cliffhanger <idiom>	هیجان انگیز
out of this world <idiom>	شگفت انگیز
wonderful <adj.>	شگفت انگیز
wondrous <adj.>	شگفت انگیز
admirable <adj.>	حیرت انگیز
amazing <adj.>	حیرت انگیز
astounding <adj.>	حیرت انگیز
too bad <idiom>	خیلی بد ،غم انگیز
loathsome	نفرت انگیز
inflammatory	فتنه انگیز
astonishing <adj.>	حیرت انگیز
incentives	فتنه انگیز
incentive	فتنه انگیز
fateful <adj.>	فاجعه انگیز
pathetic	رقت انگیز
rapturous	هیجان انگیز
hateable	نفرت انگیز
heart rending	غم انگیز دلگیر
rabble-rousers	عوام انگیز
hypnogenic	خواب انگیز
hypnogenic	هیپنوتیسم انگیز
rabble-rouser	عوام انگیز
rabble rouser	عوام انگیز
surprising	شگفت انگیز
hallucinous	وهم انگیز
pitiable	رقت انگیز
blasted	نفرت انگیز