English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
undyed <adj.> رنگرزی نشده
Search result with all words
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Other Matches
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
over dyeing [رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
dyeing vat خم رنگرزی
dyeing رنگرزی
coloration فن رنگرزی
coloring [American] فن رنگرزی
colouring [British] فن رنگرزی
colouration [British] فن رنگرزی
coloration [American] فن رنگرزی
intinction رنگرزی
colouration فن رنگرزی
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
unsought جستجو نشده کشف نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
jet dyeing machine ماشین رنگرزی جت
unevenness dyeing رنگرزی ناهمگون
unevenness dyeing رنگرزی نایکنواخت
solid-shade dyeing رنگرزی یکنواخت
dyeing machine ماشین رنگرزی
dyeing bath حمام رنگرزی
stainer ماده رنگرزی
brushability قابلیت رنگرزی
dyestuff مواد رنگی و رنگرزی
dyeability قابلیت رنگرزی الیاف
bath dye حمام رنگرزی الیاف
tinctorial لونی وابسته به رنگ یا رنگرزی
dyed-in-the-wool پیش از بافت رنگرزی شده
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
caustic soda سود سوزآور [ماده قلیایی در رنگرزی]
heat setting ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
curing time مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
oxydizing agents مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
disperse [درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
essential elements [پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
carbonet hardness درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
incomplete انجام نشده پر نشده
setting time [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
Esparak گیاه اسپرک [که در تهیه رنگینه های زرد در رنگرزی استفاده می شود.]
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
tin mordent دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
abrash دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
aniline رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
bleeding [running] رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
chrome dyes کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
fustic wood [نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
fragment [فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
filikli [نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
uncharged پر نشده
unbowed خم نشده
unguarded حساب نشده
unspotted ننگین نشده
unnormalized هنجار نشده
unverified <adj.> کنترل نشده
unpolished پرداخت نشده
unpremediated تصور نشده
unverified <adj.> آزمایش نشده
unsaturate اشباع نشده
unverified <adj.> تایید نشده
undisiplined تربیت نشده
unexploded منفجر نشده
unverified <adj.> بررسی نشده
unleached سفید نشده
unlicked لیسیده نشده
unsought کاوش نشده
unissued <adj.> منتشر نشده
unsaved پس انداز نشده
unworn کهنه نشده
unworn استعمال نشده
wound less زخمی نشده
unconnected وصل نشده
unearned کسب نشده
unguarded حراست نشده
unwashed شسته نشده
unthickened تغلیظ نشده
unset ثابت نشده
unissued <adj.> توزیع نشده
unshod نعل نشده
unsight دیده نشده
unsocialized اجتماعی نشده
unstudied مطالعه نشده
unverified <adj.> تست نشده
undirected هدایت نشده
innascible زایده نشده
intemerate بی ناموس نشده
unverified <adj.> ممیزی نشده
non switched line خط گزینه نشده
roughdry اطو نشده
unexamined <adj.> تست نشده
inextinct نیست نشده
inedited چاپ نشده
imperforate منگنه نشده
in quires صحافی نشده
in sheets صحافی نشده
increate افریده نشده
inedited منتشر نشده
tenantless اشغال نشده
unverified <adj.> بازرسی نشده
uncircumcised ختنه نشده
uncleared ترخیص نشده
uncoditioned قطعی نشده
uncoditioned شرط نشده
undeeded در سندقید نشده
undefined تعریف نشده
the date was not specified نشده بود
unverified <adj.> ارزیابی نشده
unaccommodated فراهم نشده
unaccomplished انجام نشده
unbacked رام نشده
unverified <adj.> امتحان نشده
unbowed سر کوب نشده
unsaturated اشباع نشده
unpublished چاپ نشده
uninspected <adj.> بررسی نشده
unaudited <adj.> آزمایش نشده
unchecked <adj.> آزمایش نشده
unevaluated <adj.> آزمایش نشده
unexamined <adj.> آزمایش نشده
uninspected <adj.> آزمایش نشده
untested <adj.> آزمایش نشده
unchecked <adj.> تست نشده
unevaluated <adj.> تست نشده
unexamined <adj.> بازرسی نشده
unevaluated <adj.> بازرسی نشده
unchecked <adj.> بازرسی نشده
unaudited <adj.> بازرسی نشده
unbleached <adj.> سفیدگری نشده
untested <adj.> تست نشده
uninspected <adj.> تست نشده
unaudited <adj.> کنترل نشده
unchecked <adj.> کنترل نشده
unexamined <adj.> تایید نشده
uninspected <adj.> تایید نشده
untested <adj.> تایید نشده
unaudited <adj.> بررسی نشده
unchecked <adj.> بررسی نشده
unevaluated <adj.> بررسی نشده
unexamined <adj.> بررسی نشده
untested <adj.> بررسی نشده
unevaluated <adj.> تایید نشده
unevaluated <adj.> کنترل نشده
unaudited <adj.> تست نشده
unexamined <adj.> کنترل نشده
uninspected <adj.> کنترل نشده
untested <adj.> کنترل نشده
unaudited <adj.> تایید نشده
uninspected <adj.> بازرسی نشده
untested <adj.> بازرسی نشده
undeterred <adj.> منصرف نشده
non-registered [not registered] <adj.> ثبت نشده
unchecked <adj.> تایید نشده
unquestioned استنتاق نشده
unquestioned بررسی نشده
unquestioned بحث نشده
unreconstructed بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. تا دیر نشده
untested <adj.> ممیزی نشده
uninspected <adj.> ممیزی نشده
unaudited <adj.> ارزیابی نشده
untested <adj.> امتحان نشده
uninspected <adj.> امتحان نشده
unexamined <adj.> امتحان نشده
unevaluated <adj.> امتحان نشده
unchecked <adj.> امتحان نشده
unaudited <adj.> امتحان نشده
unchecked <adj.> ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> ارزیابی نشده
unexamined <adj.> ممیزی نشده
unevaluated <adj.> ممیزی نشده
unchecked <adj.> ممیزی نشده
unaudited <adj.> ممیزی نشده
untested <adj.> ارزیابی نشده
uninspected <adj.> ارزیابی نشده
unexamined <adj.> ارزیابی نشده
unpublished نشر نشده
unasked سوال نشده
outstanding تصفیه نشده
outstanding وصول نشده
outstanding واریز نشده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com