Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
Pear
<adj.>
رنگی مانند رنگ گلابی
Other Matches
perry
درخت گلابی شربت گلابی
ocellus
خال رنگی که مانند چشم باشد
colours
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
dye sublimation printer
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
pear
گلابی
pears
گلابی
japonica
گلابی ژاپونی
pyriform
گلابی شکل
pyriform
گلابی سان
sweetheart neckline
یقه گلابی
pear tree
درخت گلابی
marquise
نوعی گلابی
pear shaped
گلابی شکل
marchionesses
نوعی گلابی کلفت
pear push
کلید گلابی شکل
marchioness
نوعی گلابی کلفت
speedbag
گلابی تمرین بوکس
pyrus
جنس سیب و گلابی
punch ball
گلابی تمرین بوکس
briolette
نوعی الماس بیضی یا گلابی شکل
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
avocado
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocados
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
solid
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
tinct
رنگی
achromatisation
بی رنگی
chromaticity
رنگی
achromatism
بی رنگی
chromatic
رنگی
achromia
بی رنگی مو
coloration
رنگی
achroma
بی رنگی
trichroism
سه رنگی
achroma
بی رنگی مو
trichromat
سه رنگی
trichromatism
سه رنگی
achromatization
بی رنگی
pigmental
رنگی
hued
رنگی
colored
رنگی
ingrain
نخ رنگی
coloured
رنگی
discoloration
بی رنگی
dichroism
دو رنگی
dichromatism
دو رنگی
blacks
سیاه رنگی
pencils
مداد رنگی
pencilling
مداد رنگی
pencil
مداد رنگی
colorant
مواد رنگی
blacked
سیاه رنگی
black
سیاه رنگی
vitta
نوار رنگی
kinemacolour
سینمای رنگی
pentachromic
پنج رنگی
blackest
سیاه رنگی
polychroism
چند رنگی
trichromatic theory
نظریه سه رنگی
stined glass
شیشه رنگی
pallor
زرد رنگی
pigmentation
رنگی شدن
pleochroism
چند رنگی
monotint
عکس یک رنگی
monotint
نگار یک رنگی
pigments
ماده رنگی
pastel
خمیرمواد رنگی
pastel
مداد رنگی
blacker
سیاه رنگی
heliochrome
عکس رنگی
heliochrome
عکاسی رنگی
lakes
لاک رنگی
lake
لاک رنگی
unifiable
قابل هم رنگی
chromophotograph
عکس رنگی
chroma
مشخصههای رنگی
color graphics
گرافیک رنگی
photochromy
عکاسی رنگی
chromatic aberration
خطای رنگی
dyestuff
ماده رنگی
oleograph
عکس رنگی
opalescence
شیری رنگی
paraffin wax
موم رنگی
photochrome
عکس رنگی
pigment dye
ماده رنگی
cingulum
خط رنگی ومارپیچ
color camera
دوربین رنگی
color code
رمز رنگی
dye stuff
ماده رنگی
pigment cell
یاخته رنگی
color printer
چاپگر رنگی
color television
تلویزیون رنگی
aquarelle
نقاشی اب و رنگی
coloured cement
سیمان رنگی
colored pencil
مداد رنگی
aqua relle
نقاشی اب و رنگی
colored glass
شیشه رنگی
ocellus
حلقه رنگی
pigment
ماده رنگی
color trace recorder
رسام رنگی
purpurin
ماده رنگی روناس
conventionalization
هم رنگی با ایین و رسوم
curcumin
ماده رنگی زردچوبه
pigmentary
رنگی رنگ دار
figurin
مجسمه سفالین رنگی
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
dyestuff
مواد رنگی و رنگرزی
candy-striped
دارای نوارههای رنگی
color gate
دریچه پیام رنگی
quercitron
نوعی ماده رنگی
color monitor
صفحه نمایش رنگی
pullicate
یکجور دستمال رنگی
contour
خط فاصل درنقشههای رنگی
indigotin
ماده رنگی نیل
crayon
مداد رنگی مومی
figurines
مجسمه سفالین رنگی
crayons
مداد رنگی مومی
indigotine
ماده رنگی نیل
figurine
مجسمه سفالین رنگی
red, green, blue
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
composite color monitor
مونیتور رنگی مرکب
composite color signal
پیام رنگی مرکب
pool ball
هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
tetrachromatism
دید چهار رنگی
chromophore
گروه رنگی ملکول
bar
خط یا بلاک ضخیم رنگی
carrier color signal
پیام رنگی حامل
chromogen
دانههای رنگی گیاهان
encaustic tile or brick
اجرکاشی هفت رنگی
technicolour
روش فیلم رنگی
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
simultaneous color television
تلویزیون رنگی همزمان
orcin
ماده رنگی گلسنگ
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
minus color signal
پیام رنگی منفی
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
polychrome
تهیه عکسهای رنگی
neutral density faceplate
صفحه رنگی تلویزیون
safranin
ماده رنگی زعفران
chromophore
عامل رنگی ملکول
bars
خط یا بلاک ضخیم رنگی
colored progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
Salmon
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی و نارنجی
slate
<adj.>
<noun>
رنگی میان آبی و خاکستری
color contrast
تضاد رنگی در زمینه فرش
redorange
<adj.>
<noun>
رنگی میان قرمز و نارنجی
Blueviolet
<adj.>
<noun>
رنگی بین آبی و بنفش
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
Rosybrown
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی وقهوه ای
You have rubbed your coat against some wet paint .
کت ات را مالیده یی به رنگ ( رنگی کرده ای )
Redviolet
رنگی میان بنفش و قرمز
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
pigments
باماده رنگی رنگ کردن
carmine
ماده رنگی قرمز دانه
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
bacino
سفال لعاب دار رنگی
tone
[ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
pigment
باماده رنگی رنگ کردن
orthochromatic
شبیه عکسهای رنگی طبیعی
colour hard copy device
اسباب نسخه چاپی رنگی
lambrequin
نقوش رنگی حاشیه فروف چینی
confetti
کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
cga
وفق دهنده نگاره سازی رنگی
colour
سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
pigment
رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigments
رنگ غیر محلول ماده رنگی
xanthin
ماده رنگی روناس وگل زرد
color band
نوار رنگی روی جعبه مهمات
chromatolysis
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
color graphics adapter
وفق دهنده نگاره سازی رنگی
Christmas trees
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
Christmas tree
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
colours
سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
pal
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
MCGA
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
cudbear
ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
coloury
دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
cellure
[قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
ceilure
[قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure
[قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
disperse
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
pals
line alteration phase سیستم تلویزیون رنگی
pastellist
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
fastness of bleaching
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
lutein
ماده زرد رنگی بفرمول 2O65H 04C
propolis
ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
multicolour
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی مناسب در کامپیوترهای IBM PC
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com