Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
Search result with all words
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
Other Matches
slate
<adj.>
<noun>
رنگی میان آبی و خاکستری
Salmon
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی و نارنجی
redorange
<adj.>
<noun>
رنگی میان قرمز و نارنجی
Rosybrown
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی وقهوه ای
Redviolet
رنگی میان بنفش و قرمز
colour
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colours
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
dye sublimation printer
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
medoterranean
واقع در میان چند زمین میان زمینی
futtock
میان چوب میان تیر
intervenient
در میان اینده واقع در میان
solids
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
coffeebean
بن قهوه
coffee berry
بن قهوه
coffee
قهوه
coffees
قهوه
Brown
قهوه ای
coffee
درخت قهوه
coffee roaster
قهوه بوده
percolator
قهوه جوش
white coffee
قهوه با شیر
teahouse
قهوه خانه
tea tray
سینی قهوه
percolators
قهوه جوش
tea house
قهوه خانه
coffee and milk
شیر قهوه
coffeepot
قهوه ریز
coffee mills
قهوه خرد کن
coffee pots
قهوه جوش
coffee pots
کتری قهوه
iced coffee
قهوه سرد
coffee pots
قهوه ساز
coffee pots
قوری قهوه
coffees
درخت قهوه
black coffee
قهوه تلخ
black coffee
قهوه بی شیر
coffeepot
قهوه جوش
coffeehouse
قهوه خانه
coffeebean
حبه قهوه
coffeebean
دانه قهوه
coffee berry
دانه قهوه
coffee tree
درخت قهوه
coffee shop
قهوه خانه
coffee house
قهوه خانه
coffee grounds
تفاله قهوه
black coffee
قهوه سیاه
mocha
قهوه مکا
coffee and milk
قهوه و شیر
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
suntans
قهوه مایل بسرخ
suntan
قهوه مایل بسرخ
demitasse
فنجان قهوه خوری
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
durian
درخت قهوه سودانی
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
black coffee
قهوه بدون شیر
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
umber
قهوه ای مایل به زرد
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
kolanut
مغز تلخ قهوه سودانی
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
To color a room brown.
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
This tie tones in with a brown jacket(coat).
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
kola
مغز قهوه سودانی درخت کولا
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
psychophysics
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
coloration
رنگی
chromaticity
رنگی
ingrain
نخ رنگی
chromatic
رنگی
trichromatism
سه رنگی
achromatisation
بی رنگی
achromatization
بی رنگی
coloured
رنگی
achromatism
بی رنگی
achromia
بی رنگی مو
achroma
بی رنگی
colored
رنگی
achroma
بی رنگی مو
trichromat
سه رنگی
dichromatism
دو رنگی
dichroism
دو رنگی
discoloration
بی رنگی
pigmental
رنگی
trichroism
سه رنگی
hued
رنگی
tinct
رنگی
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
dyestuff
ماده رنگی
pencilling
مداد رنگی
pencil
مداد رنگی
dye stuff
ماده رنگی
stined glass
شیشه رنگی
pleochroism
چند رنگی
aquarelle
نقاشی اب و رنگی
aqua relle
نقاشی اب و رنگی
pencils
مداد رنگی
kinemacolour
سینمای رنگی
pigments
ماده رنگی
heliochrome
عکس رنگی
polychroism
چند رنگی
pigment
ماده رنگی
heliochrome
عکاسی رنگی
pallor
زرد رنگی
pastel
خمیرمواد رنگی
black
سیاه رنگی
lakes
لاک رنگی
lake
لاک رنگی
pigmentation
رنگی شدن
pastel
مداد رنگی
pigment cell
یاخته رنگی
monotint
نگار یک رنگی
paraffin wax
موم رنگی
blackest
سیاه رنگی
color camera
دوربین رنگی
trichromatic theory
نظریه سه رنگی
blacks
سیاه رنگی
colored glass
شیشه رنگی
chromophotograph
عکس رنگی
colored pencil
مداد رنگی
photochrome
عکس رنگی
cingulum
خط رنگی ومارپیچ
pigment dye
ماده رنگی
oleograph
عکس رنگی
coloured cement
سیمان رنگی
photochromy
عکاسی رنگی
opalescence
شیری رنگی
pentachromic
پنج رنگی
chromatic aberration
خطای رنگی
colorant
مواد رنگی
color television
تلویزیون رنگی
monotint
عکس یک رنگی
color printer
چاپگر رنگی
color trace recorder
رسام رنگی
ocellus
حلقه رنگی
color graphics
گرافیک رنگی
vitta
نوار رنگی
unifiable
قابل هم رنگی
chroma
مشخصههای رنگی
blacked
سیاه رنگی
blacker
سیاه رنگی
color code
رمز رنگی
composite color signal
پیام رنگی مرکب
composite color monitor
مونیتور رنگی مرکب
indigotin
ماده رنگی نیل
purpurin
ماده رنگی روناس
color gate
دریچه پیام رنگی
pool ball
هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
color monitor
صفحه نمایش رنگی
indigotine
ماده رنگی نیل
candy-striped
دارای نوارههای رنگی
pullicate
یکجور دستمال رنگی
encaustic tile or brick
اجرکاشی هفت رنگی
dyestuff
مواد رنگی و رنگرزی
bars
خط یا بلاک ضخیم رنگی
polychrome
تهیه عکسهای رنگی
pigmentary
رنگی رنگ دار
carrier color signal
پیام رنگی حامل
technicolour
روش فیلم رنگی
neutral density faceplate
صفحه رنگی تلویزیون
conventionalization
هم رنگی با ایین و رسوم
minus color signal
پیام رنگی منفی
simultaneous color television
تلویزیون رنگی همزمان
chromogen
دانههای رنگی گیاهان
chromophore
گروه رنگی ملکول
quercitron
نوعی ماده رنگی
red, green, blue
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
orcin
ماده رنگی گلسنگ
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
safranin
ماده رنگی زعفران
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
chromophore
عامل رنگی ملکول
curcumin
ماده رنگی زردچوبه
contour
خط فاصل درنقشههای رنگی
tetrachromatism
دید چهار رنگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com