Dictiornary-Farsi | رنگ امیزی با علامت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
color codig	رنگ امیزی با علامت


Other Matches

syncrasy	هم امیزی
merge	در هم امیزی
merges	در هم امیزی
confluence	هم امیزی
confluences	هم امیزی
coloring	رنگ امیزی
colouring	رنگ امیزی
oppressiveness	ستم امیزی
sociability	مردم امیزی
pigmentation	رنگ امیزی
colouration	رنگ امیزی
polychromy	رنگ امیزی
miraculousness	اعجاز امیزی
coloration	رنگ امیزی
riskiness	مخاطره امیزی
sententiousness	نصیحت امیزی
manhelper	دستک رنگ امیزی
binocular fusion	در هم امیزی دید دو چشمی
binaural fusion	در هم امیزی شنود دو گوش
boot topping	رنگ امیزی خط ابخور
bovarism	در هم امیزی خیال و واقعیت
colornig power	قدرت رنگ امیزی
color wheel	گردونه رنگ امیزی
bepaint	رنگ امیزی کردن
pallet knife	ماله رنگ امیزی
fret	رنگ امیزی کردن
frets	رنگ امیزی کردن
manhelper	چوب رنگ امیزی
to blend colours	زنگ امیزی کردن
flicker fusion frequency	بسامد در هم امیزی سوسوها
instructiveness	تعلیم امیزی بودن
offensiveness	اهانت امیزی بدی
limn	رنگ امیزی کردن
lay in	رنگ امیزی کردن
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
piquancy	گوشه داری طعنه امیزی
bring off	به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن
garnishing	رنگ امیزی کردن برای استتار
ham	بطور اغراق امیزی عمل کردن
hyperbolize	بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
by the holy poker	سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
palette	لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palettes	لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
chiaroscuro	نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
bingo	علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
fuchsine	رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
fuchsin	رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
signaled	علامت
mark	علامت
signal generator	علامت زا
apostrophize	علامت
signum	علامت
signalled	علامت
badges	علامت
ditto	علامت
indicium	علامت
impresa	علامت
apostrophe	علامت
apostrophes	علامت
tick	علامت
ticked	علامت
ticks	علامت
fog signal	علامت مه
differentia	علامت
emblems	علامت
banner	علامت
banners	علامت
code	علامت
badge	علامت
caret	علامت
indicator	علامت
codes and codification	علامت
emblem	علامت
brand	علامت
brands	علامت
token	علامت
tag	علامت
tokens	علامت
stripes	علامت
stripe	علامت
unsigned	بی علامت
insignia	علامت
tags	علامت
symptom	علامت
branding	علامت
presaging	علامت
presages	علامت
character	علامت
characters	علامت
presaged	علامت
presage	علامت
symptoms	علامت
bullet	یک علامت
bullets	یک علامت
marks	علامت
signal	علامت
symptomless	بی علامت
symbol	علامت
designation	علامت
designations	علامت
marine code	علامت
control character	علامت کنترلی
trademark	علامت تجارتی
double hyphen	این علامت //
commodity code	علامت کالا
trademarks	علامت تجاری
control signal	علامت کنترل
check mark	علامت کنترل
cut off signal	علامت قطع
command signal	علامت فرمان
disconnect signal	علامت انفصال
trademarks	علامت تجارتی
digital signal	علامت رقمی
inverts	علامت چاپ
trademark	علامت تجاری
connector symbol	علامت اتصال
composite symbol	علامت ترکیبی
decision symbol	علامت تصمیم
inverting	علامت چاپ
invert	علامت چاپ
brand	علامت رقم
crypto	علامت رمز
brand	علامت تجاری
brevity code	علامت اختصاری
interrogatives	علامت سئوال
signaling	علامت دهی
baud	علامت در ثانیه
minus sign	علامت منها
balefire	اتش علامت
minus signs	علامت منها
minus	کم شد با علامت منفی
sign bit	بیت علامت
signed	علامت دار
asymptomatic	بدون علامت
arrow head	علامت پیکان
analog signal	علامت قیاسی
signalling	علامت دهی
acoustic signal	علامت صوتی
advance sign	علامت اوانس
interrogative	علامت سئوال
coding	علامت گذاری
codes and codification	علامت گذاری
brand	علامت تجارتی
branding	علامت رقم
check character	علامت مقابلهای
celtic cross	علامت ضربدر
capital asset	علامت تجارتی
calibration mark	علامت کالیبراسیون
branding	علامت تجاری
busy signal	علامت اشغال
branding	علامت تجارتی
brands	علامت رقم
brand leader	علامت تجارتی
brands	علامت تجاری
brands	علامت تجارتی
brand name	علامت ساخت
blinker	علامت چشمک زن
brand names	علامت ساخت
advisory signal	علامت هشدار
symbol table	جدول علامت
warning sign	علامت احضار
warning signal	علامت خطر
wlldcard	علامت جانشین
word mark	علامت کلمه
zooks	علامت تعجب
status symbol	علامت مقام
status symbols	علامت مقام
V-sign	علامت پیروزی
V-signs	علامت پیروزی
marker pen	علامت گذار
Trade mark.	علامت تجارتی
To give a signal ( sign) .	علامت دادن
warning sign	علامت اخطار
visual signal	علامت بصری
typification	علامت سازی
telegraph signal	علامت تلگرافی
temporal sign	علامت زمانی
terminal symbol	علامت پایانی
trade mark	علامت تجاری
trade mark	علامت بازرگانی
trade mark	علامت تجارتی
trig	علامت گذاشتن
typicality	نمونه علامت
typicalness	علامت شاخصیت
say the word <idiom>	علامت دادن
exclamation mark	علامت تعجب
bracket	علامت پرانتز
draft marks	علامت ابخور
line out	با خط علامت گذاشتن
logic symbol	علامت منطقی
logical symbol	علامت منطقی
mark condition	شرط علامت
marque	علامت مخصوص
medical badge	علامت بهداری
sign position	موقعیت علامت
negative signe	علامت منفی
note of a	علامت تعجب