Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English
Persian
curcumin
رنگ نارنجی ساختگی
Other Matches
light red
نارنجی رنگ
jacinthe
نارنجی روشن
thin skinned
نازک نارنجی
methyl orange
نارنجی متیل
patsy
نازک نارنجی
picksome
نازک نارنجی
orange
مرکبات نارنجی
oranges
مرکبات نارنجی
touchier
نازک نارنجی حساس
niminy piminy
نازک نارنجی و ژستی
touchiest
نازک نارنجی حساس
touchy
نازک نارنجی حساس
hard to please
نازک نارنجی سخت راضی شو
carbuncles
رنگ نارنجی مایل به قرمز
Salmon
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی و نارنجی
squeamish
سخت گیر نازک نارنجی
redorange
<adj.>
<noun>
رنگی میان قرمز و نارنجی
carbuncle
رنگ نارنجی مایل به قرمز
alizarin
ماده نارنجی یا قرمز رنگ که از ریشه روناس می گیرند
phonies
ساختگی
factitious
ساختگی
synthetic
ساختگی
dummy
ساختگی
phoneys
ساختگی
phoney
ساختگی
whoppers
ساختگی
whopper
ساختگی
made up
ساختگی
made-up
ساختگی
artificial
ساختگی
pinchbeck
زر ساختگی
colourable
ساختگی
colorable
ساختگی
mocks
ساختگی
affected
ساختگی
spurious
ساختگی
ersatz
ساختگی
dummies
ساختگی
fictitious
ساختگی
make-believe
ساختگی
imitation
ساختگی
shams
ساختگی
sham
ساختگی
imitations
ساختگی
mock
ساختگی
forged
ساختگی
mocking
ساختگی
mocked
ساختگی
make believe
ساختگی
counterfeit
ساختگی
counterfeited
ساختگی
counterfeiting
ساختگی
fictional
ساختگی
bogus
ساختگی
counterfeits
ساختگی
hanna
گل حنا
[از برگ های این گیاه جهت تهیه رنگینه های قرمز مسی و نارنجی استفاده می شود.]
pseudoproblem
مساله ساختگی
factitious disorder
اختلال ساختگی
fabricated language
زبان ساختگی
dummy stimuli
محرکهای ساختگی
dummy module
برنامه ساختگی
dummy module
رویه ساختگی
factitiousness
ساختگی بودن
faggot vote
رای ساختگی
fagot vote
رای ساختگی
synthetic rubber
لاستیک ساختگی
namby
ساختگی و بی مغز
dummy variable
متغیر ساختگی
peg-leg
پای ساختگی
peg-legs
پای ساختگی
fleuret
گل ساختگی کوچک
fictive
ساختگی افسانهای
fictitiousness
ساختگی بودن
dummy instruction
دستورالعمل ساختگی
dummy argument
نشانوند ساختگی
compose sequence
دخشه ساختگی
factitious
ساختگی مصنوعی
dummies
ادم ساختگی
wig
گیس ساختگی
wigs
گیس ساختگی
make-up
داستان ساختگی
quack
دروغی ساختگی
quacks
دروغی ساختگی
quacked
دروغی ساختگی
quacking
دروغی ساختگی
artificial intelligence
هوش ساختگی
dummy
ادم ساختگی
made
مصنوع ساختگی
dummies
ادمک ساختگی
demureness
ازرم ساختگی
dummy
ادمک ساختگی
contrived scarcity
کمیابی ساختگی
dummy
مصنوعی ساختگی
dummies
مصنوعی ساختگی
compose sequence
ترتیب ساختگی
false
ساختگی نادرست
venetian pearl
مروارید ساختگی توپر
artificially
بطور مصنوعی یا ساختگی
sham marriage
عروسی ساختگی یا دروغی
secundine artem
بطور ساختگی یا مصنوعی
ruise
شایعات داستان ساختگی
phony
حقه باز ساختگی
demurely
با ازرم باوقاروشرم ساختگی
dummy argument
ارگومان یا نشانوند ساختگی
padding
کلمات یارکوردهای ساختگی
false
ساختگی غیر واقعی
fly book
قوطی مگس ساختگی
artificiality
مصنوعی یا ساختگی بودن
mim
باوقار ساختگی کمرو
non-events
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
pretendedly
بطور ساختگی یا بخود بسته
computed price
قیمت ساختگی معادل administeredprice
apocryphal
دارای اعتبار مشکوک ساختگی
non-event
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
make up
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
kill devil
طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
artifici tooth
دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
pseuds
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseud
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseudo
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
to put on frills
سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
bionic
وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
price as natural ice
یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
thermosetting plastics
پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
Afshar design
طرح افشاری
[ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
thermoplastics
پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
gold washing
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
wheel satellite
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com