Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
English
Persian
emergency relief
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
Other Matches
unexpected
غیر مترقبه
supervenient
غیر مترقبه
supervenience
امر غیر مترقبه
serendipity
نعمت غیر مترقبه
unexpected
غیره مترقبه غیرمنتظره
accidental
غیر مترقبه عرضی
godsend
نعمت غیر مترقبه
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
below the line
درامد یا هزینه غیر مترقبه
serendipitous
دارای نعمت غیر مترقبه
bombing height
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
contingent annuity
پرداخت مقرری به علت اتفاق غیر مترقبه
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
deffered entry
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
subsidy
مالیات فوق العادهای که درمواقع اضطرار و برای امورمهم و غیر مترقبه مملکتی اخذ میشود
deferred exit
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
angular velocity sight
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
livery
رهایی
liveries
رهایی
deliverance
رهایی
goby
رهایی
abandonment
رهایی
riddance
رهایی
escaped
رهایی
salvation
رهایی
escapes
رهایی
escaping
رهایی
emancipation
رهایی
escape
رهایی
quietus
رهایی
rescue
رهایی
rescued
رهایی
emanacipation
رهایی
rescuing
رهایی
escapement
رهایی
extrication
رهایی
relief
رهایی
delivery
رهایی
deliveries
رهایی
rescues
رهایی
frustrated contract
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
emergency relief
رهایی از بلایا
dishallucination
رهایی ازشیفتگی
acquittance
رهایی بخشودگی
keep one's head above water
رهایی یافتن
get out
رهایی یافتن
bomb release line
خط رهایی بمب
break up value
قیمت رهایی
break off position
نقطه رهایی
break off
رهایی ازدرگیری
release point
نقطه رهایی
survivals
رهایی از انهدام
survival
رهایی از انهدام
emancipator
رهایی دهنده
rescuing
رهایی دادن
rescues
رهایی دادن
rescued
رهایی دادن
to extricate oneself
رهایی یافتن
to get off
رهایی یافتن از
to get rid of
رهایی یافتن از
rescue
رهایی دادن
disenchantment
رهایی از طلسم
disillusions
رهایی از شیفتگی
disillusioning
رهایی از شیفتگی
disillusion
رهایی از شیفتگی
lead us not into temtation
ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
to escape with life and limb
سختی رهایی جستن
on one's feet
<idiom>
رهایی ازبیماری یا مشکلات
to save one's neck
از دار رهایی یافتن
release
منتشر ساختن رهایی
impasse
حالتی که از ان رهایی نباشد
bailment
رهایی به قید ضمانت
to escape
[with something]
رهایی یافتن
[با چیزی]
released
منتشر ساختن رهایی
bomb release point
نقطه رهایی بمب
releases
منتشر ساختن رهایی
disengagement
رهایی از قید یا تعهد
dropping angle
زاویه رهایی بمب
released
ازاد سازی رهایی واگذاری
sectors
تقسیم دیسک به شیار رهایی
redeems
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeeming
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemed
از گرو در اوردن رهایی دادن
to p anyone through danger
کسی را از خطر رهایی دادن
redeem
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemers
رهایی بخش نجات دهنده
releases
ازاد سازی رهایی واگذاری
redeemer
رهایی بخش نجات دهنده
get off
رهایی یافتن پیاده شدن از
release
ازاد سازی رهایی واگذاری
saves
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
disencumbrance
رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
save
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
helicopter breakup point
نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
angular velocity
سرعت زاویهای رهایی بمب
release point
نقطه رهایی ستون راهپیمایی
saved
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
sector
تقسیم دیسک به شیار رهایی
apotheoses
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
angular velocity bombsight
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
discharge
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharges
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
four freedoms
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
inextricably
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
moonlight fliting
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
break up value
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
paint oneself into a corner
<idiom>
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
succour
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succor
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
stack
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacked
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
escapes
رهایی جستن خلاصی جستن
escaping
رهایی جستن خلاصی جستن
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
escaped
رهایی جستن خلاصی جستن
escape
رهایی جستن خلاصی جستن
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com