English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
English Persian
emergency relief رهایی از بلایا
Other Matches
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
angular velocity sight زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
quietus رهایی
riddance رهایی
salvation رهایی
livery رهایی
liveries رهایی
abandonment رهایی
escape رهایی
delivery رهایی
escaped رهایی
escapes رهایی
deliverance رهایی
emanacipation رهایی
escaping رهایی
escapement رهایی
extrication رهایی
goby رهایی
emancipation رهایی
deliveries رهایی
rescuing رهایی
rescue رهایی
rescued رهایی
rescues رهایی
relief رهایی
break up value قیمت رهایی
keep one's head above water رهایی یافتن
rescuing رهایی دادن
rescues رهایی دادن
acquittance رهایی بخشودگی
rescued رهایی دادن
get out رهایی یافتن
break off position نقطه رهایی
rescue رهایی دادن
break off رهایی ازدرگیری
bomb release line خط رهایی بمب
dishallucination رهایی ازشیفتگی
survivals رهایی از انهدام
disillusions رهایی از شیفتگی
disillusioning رهایی از شیفتگی
disillusion رهایی از شیفتگی
survival رهایی از انهدام
disenchantment رهایی از طلسم
emancipator رهایی دهنده
release point نقطه رهایی
to extricate oneself رهایی یافتن
to get off رهایی یافتن از
to get rid of رهایی یافتن از
to escape with life and limb سختی رهایی جستن
on one's feet <idiom> رهایی ازبیماری یا مشکلات
to escape [with something] رهایی یافتن [با چیزی]
to save one's neck از دار رهایی یافتن
dropping angle زاویه رهایی بمب
lead us not into temtation ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
disengagement رهایی از قید یا تعهد
releases منتشر ساختن رهایی
released منتشر ساختن رهایی
release منتشر ساختن رهایی
bailment رهایی به قید ضمانت
impasse حالتی که از ان رهایی نباشد
bomb release point نقطه رهایی بمب
to p anyone through danger کسی را از خطر رهایی دادن
redeem از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
releases ازاد سازی رهایی واگذاری
released ازاد سازی رهایی واگذاری
release ازاد سازی رهایی واگذاری
saves رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved رهایی بخشیدن نگاه داشتن
save رهایی بخشیدن نگاه داشتن
redeemed از گرو در اوردن رهایی دادن
redeeming از گرو در اوردن رهایی دادن
redeems از گرو در اوردن رهایی دادن
emergency relief رهایی ازمصایب غیر مترقبه
get off رهایی یافتن پیاده شدن از
angular velocity سرعت زاویهای رهایی بمب
helicopter breakup point نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
disencumbrance رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
sectors تقسیم دیسک به شیار رهایی
release point نقطه رهایی ستون راهپیمایی
apotheoses رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
discharges اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharge اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
inextricably چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
moonlight fliting گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
break up value قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
succor کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succour کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
stacked ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
escaped رهایی جستن خلاصی جستن
escape رهایی جستن خلاصی جستن
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
escaping رهایی جستن خلاصی جستن
escapes رهایی جستن خلاصی جستن
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com