Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
release sinker
رها کننده مین شناور
Search result with all words
control buoy
بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
Other Matches
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
icebergs
کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats
شناور شدن شناور بودن
float
شناور شدن شناور بودن
iceberg
کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated
شناور شدن شناور بودن
gull
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
float bridge
پل شناور
ballcocks
شناور
ballcock
شناور
free swimming
شناور
buoyant
شناور
pack ice
یخ شناور
pontoon
پل شناور
floating fundation
پی شناور
pontoons
پل شناور
nectonic
شناور
afloat
شناور
floating bridge
پل شناور
on the float
شناور
float
شناور
flying bridge
پل شناور
drift ice
یخ شناور
above water
<adj.>
شناور
vessels
شناور
floating
شناور
floats
شناور
bouyant foundation
پی شناور
floaty
شناور
vessel
شناور
floated
شناور
pontoons
اسکله شناور
immersion thermometer
دماسنج شناور
pontoons
طراده شناور
pontoon
طراده شناور
oil slick
نفت شناور
zooplankton
جانوران شناور
phytoplankton
گیاهان شناور
plunger piston
پیستون شناور
plunge valve
سوپاپ شناور
pontoon
اسکله شناور
icebergs
توده یخ شناور
bouyancy pump
پمپ شناور
bouyant foundation
پایه شناور
iceberg
توده یخ شناور
float
شناور شدن
adrift
شناور مهارشده
floats
شناور بودن
float
شناور بودن
floated
شناور شدن
floated
شناور بودن
ice field
یخزار یخ شناور
carburetor float
شناور کاربراتور
swims
شناور شدن
nekton
جانور شناور
swim
شناور شدن
natatores
مرغان شناور
waft
شناور ساختن
wafted
شناور ساختن
oil slicks
نفت شناور
wafting
شناور ساختن
wafts
شناور ساختن
floats
شناور شدن
pontoon bridge
پل شناور قایقی
float guage
اشل شناور
submersible pump
پمپ شناور
levitative
شناور در هوا
submergible pump
پمپ شناور
booms
دستگاه شناور
booming
دستگاه شناور
boomed
دستگاه شناور
boom
دستگاه شناور
float into position
شناور شدن
float test
ازمون شناور
floating dock
حوض شناور
floating charactep
دخشه شناور
floating audress
نشانی شناور
floating aquatics
ابزیان شناور
floater
جسم شناور
float well
چاه شناور
float valve
دریچه شناور
life bouy
رهنمای شناور
dipped electrode
الکترود شناور
fluxed electrode
الکترود شناور
drifting mine
مین شناور
barge
تراده شناور
barged
تراده شناور
bays
پل رابط در پل شناور
baying
پل رابط در پل شناور
bayed
پل رابط در پل شناور
bay
پل رابط در پل شناور
barges
تراده شناور
immersion heaters
اب گرم کن شناور
immersion heater
اب گرم کن شناور
dipping enamel
لعاب شناور
dipping varnish
لاک شناور
floe
تخته یخ شناور
plunger
پیستون شناور
plungers
پیستون شناور
lifebuoy
گوی شناور
lifebuoys
گوی شناور
floating grid
شبکه شناور
floating gyro
ژایرو شناور
buoying
راهنمای شناور در اب
buoy
رهنمای شناور
buoying
شناور ساختن
buoy
جسم شناور
buoy
شناور ساختن
buoy
راهنمای شناور در اب
buoyed
رهنمای شناور
buoying
جسم شناور
buoyed
جسم شناور
buoyed
شناور ساختن
buoyed
راهنمای شناور در اب
buoying
رهنمای شناور
buoys
رهنمای شناور
buoys
جسم شناور
buoys
شناور ساختن
vessels
یگان شناور
floating point
با ممیز شناور
floating mine
مین شناور
antisurface
ضد ناوهای شناور
vessel
یگان شناور
floating point
ممیز شناور
buoys
راهنمای شناور در اب
plungers
شناور کاربوراتور غوطه ور
drift fishing
ماهیگیری از قایق شناور
power driven vessel
یگان شناور موتوری
consolidated pack ice
مجموعه یخهای شناور
floating rate of exchange
نرخ شناور ارز
plunge battery
باتری با الکترد شناور
floats
روی اب نگهداشتن شناور
plunger
شناور کاربوراتور غوطه ور
watching mine
مین شناور در سطح اب
floating point rutine
روال ممیز شناور
short scope buoy
بویه شناور قائم
snagline mine
مین با شاخک شناور
floating point representation
نمایش با ممیز شناور
floating point constant
ثابت ممیز شناور
floating point arithmetic
حساب ممیز شناور
floating base
پایگاه شناور دریایی
wrecks
شناور غرق شده
natant
شناور یامتحرک دراب
wrecking
شناور غرق شده
wreck
شناور غرق شده
floating drydock
حوضچه شناور خشک
floating exchange rate
نرخ شناور ارز
floating point number
عدد با ممیز شناور
popping plug
طعمه ماهیگیری شناور
rafts
دسته الوار شناور بر اب
raft
دسته الوار شناور بر اب
submersible
غوطه ور شناور زیرابی
buoyant mine case
جعبه مین شناور
floating point operation
عملکردبا ممیز شناور
floating point operation
عملیات ممیز شناور
floating point
ممیز شناور
[ریاضی]
light buoy
راهنمای شناور چراغدار
back float
شناور شدن روی اب
floated
روی اب نگهداشتن شناور
popper
طعمه شناور ماهیگیری
bottom mine
مین شناور عمقی
poppers
طعمه شناور ماهیگیری
float
روی اب نگهداشتن شناور
immerses
غوطه ور کردن شناور نمودن
immersing
غوطه ور کردن شناور نمودن
hovers
پلکیدن شناور واویزان بودن
chess
سطح شیب دار پل شناور
immersed
غوطه ور کردن شناور نمودن
immerse
غوطه ور کردن شناور نمودن
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
drifts
جسم شناور برف باداورده
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
deadman's float
شناور بودن با دستهای باز
wafter
چیز شناور بر روی هوایا اب
hover
پلکیدن شناور واویزان بودن
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
wreck vessel
شناور کشتی غرق شده
floated
شناور ساختن روی اب ایستادن
drift
جسم شناور برف باداورده
bouquet mine
نوعی مین شناور خوشهای
drifted
جسم شناور برف باداورده
center of buoyancy
مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
float
شناور ساختن روی اب ایستادن
drifting
جسم شناور برف باداورده
hovered
پلکیدن شناور واویزان بودن
lily pad
برگ شناور زنبق ابی
floating point number
اعداد ممیز شناور
[ریاضی]
buoyage
تنطیم محل راهنماهای شناور
floats
شناور ساختن روی اب ایستادن
spur shore
دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
gate vessel
شناور درب حوض تعمیرات ناو
floated
شناور ساختن در هوا معلق بودن
floats
شناور ساختن در هوا معلق بودن
float
شناور ساختن در هوا معلق بودن
float
جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
floated
جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
phytoplankton
زندگی گیاهان شناور بر سطح دریا
zooplankton
جانور ریز شناور برسطح دریا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com