Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
English
Persian
executive routine
روال اجرایی
Other Matches
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
virus
برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
viruses
برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
rubric
روال
rubrics
روال
routine
روال
zeitgeist
روال
routinely
روال
routines
روال
procedure
روال
production routine
روال تولید
output routine
روال خروجی
recovery routine
روال ترمیمی
recursive routine
روال بازگشتی
closed routine
روال بسته
diagnostic routine
روال تشخیصی
generalized routine
روال کلی
library routine
روال کتابخانهای
library routine
روال کتابخانه
library routine
روال مجموعه ها
loading routine
روال بارکننده
main routine
روال اصلی
master routine
شاه روال
diagnostic routine
روال تشخیص
monitor routine
روال مبصر
object routin
روال مقصود
relocatable routine
روال جابجاپذیر
routine library
کتابخانه روال ها
sevice routine
روال خدماتی
spankings
ابر روال
spanking
ابر روال
tracing routine
روال ردیاب
utility routine
روال سودمند
tracing routine
روال ردیابی
tracing routine
روال رسام
test routine
روال ازماینده
target routine
روال هدف
source routine
روال منبع
supervisory routine
روال نافر
autostart routine
روال اغازگر خودکار
recursive subroutine
زیر روال بازگشتی
generalized routine
روال تعمیم یافته
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
error routine
روال خطا پرداز
dynamic subroutine
زیر روال پویا
floating point rutine
روال ممیز شناور
administrative
اجرایی
administrant
اجرایی
executives
اجرایی
ministerial
اجرایی
executive
اجرایی
in line subroutine
زیر روال درون برنامهای
canned routine
روال قالب ریزی شده
bootstrap routine
روال خود راه انداز
executive program
برنامه اجرایی
executing agency
شعبه اجرایی
execute statement
دستور اجرایی
execute statement
حکم اجرایی
executable statement
جمله اجرایی
e. power
نیروی اجرایی
command of execution
ریاست اجرایی
operating agency
قسمت اجرایی
executional requirement
شرائط اجرایی
executive agent
عامل اجرایی
executive committee
هیات اجرایی
executive system
سیستم اجرایی
operating program
برنامه اجرایی
feasability study
مطالعات اجرایی
technical
اصولی اجرایی
functional team
تیم اجرایی
executive agent
شعبه اجرایی
sanction
ضمانت اجرایی قانون
tax administration
مسائل اجرایی مالیات
sanctions
ضمانت اجرایی قانون
proctor
مدیر اجرایی دانشگاه
sanctioned
ضمانت اجرایی قانون
sanctioning
ضمانت اجرایی قانون
cryptochannel
سیستم اجرایی رمز
executive by law
ایین نامه اجرایی
nonexecutable statement
جمله غیر اجرایی
escrow
اجرایی پیدا میکند
it is not protected by sanctions
ضمانت اجرایی ندارد
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
Politburo
کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
operand
دستور اجرایی عمل کننده
Politburos
کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
sanction
ضمانت اجرایی معین کردن
executives
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
sanctioned
ضمانت اجرایی معین کردن
executive
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
sanctioning
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions
ضمانت اجرایی معین کردن
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
command of execution
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
self-
برنامه کامپیوتری که حاوی دستورات اجرایی برای کاربر است
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
executive agreement
موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com