Dictiornary-Farsi | روال بسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
closed routine	روال بسته


Other Matches

packet	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
routines	روال
procedure	روال
routine	روال
rubrics	روال
zeitgeist	روال
routinely	روال
rubric	روال
generalized routine	روال کلی
relocatable routine	روال جابجاپذیر
routine library	کتابخانه روال ها
library routine	روال کتابخانه
utility routine	روال سودمند
sevice routine	روال خدماتی
main routine	روال اصلی
tracing routine	روال ردیابی
tracing routine	روال رسام
tracing routine	روال ردیاب
master routine	شاه روال
supervisory routine	روال نافر
monitor routine	روال مبصر
test routine	روال ازماینده
target routine	روال هدف
source routine	روال منبع
recursive routine	روال بازگشتی
recovery routine	روال ترمیمی
spankings	ابر روال
loading routine	روال بارکننده
library routine	روال مجموعه ها
diagnostic routine	روال تشخیصی
library routine	روال کتابخانهای
diagnostic routine	روال تشخیص
output routine	روال خروجی
object routin	روال مقصود
spanking	ابر روال
production routine	روال تولید
executive routine	روال اجرایی
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
generalized routine	روال تعمیم یافته
dynamic subroutine	زیر روال پویا
floating point rutine	روال ممیز شناور
error routine	روال خطا پرداز
autostart routine	روال اغازگر خودکار
maintenance routine	روال تعمیر و نگهداری
recursive subroutine	زیر روال بازگشتی
interrupt serrice routine	روال سرویس وقفه
in line subroutine	زیر روال درون برنامهای
canned routine	روال قالب ریزی شده
bootstrap routine	روال خود راه انداز
child window	پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet	بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items	مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
solid	بسته
packed	بسته ای
pinioned	کت بسته
solids	بسته
bagful	یک بسته
uncrossed	بسته
strikebound	بسته
packet	بسته
curdy	بسته
trusser	بسته
packets	بسته
clotted	بسته
pack box	بسته
packages	بسته
packaged	بسته
shook	بسته
pent	بسته
parcel	بسته
bunged up	بسته
fronted	صف بسته
barred	بسته
package	بسته
connected	بسته
interdependent	به هم بسته
jellied	بسته
kits	بسته
kit	بسته
parcels	بسته
ice bound	یخ بسته
shut	بسته
stack	بسته
shuts	بسته
datagram	یچ بسته
imperforate	بسته
stacked	بسته
stacks	بسته
crossed chaque	چک بسته
grumous	بسته
corked	بسته
crossed cheque	چک بسته
bundles	بسته
shutting	بسته
closed	بسته
fardel	بسته
logical	یچ بسته
bundling	بسته
pack	بسته
bundle	بسته
packs	بسته
clotty	بسته
closed shops	سیستم بسته
closed traverse	پیمایش بسته
closed circuits	مدار بسته
cruor	خون بسته
closed shop	سیستم بسته
closed variation	واریاسیون بسته
closed universe	جهان بسته
grume	خون بسته
coagulum	خون بسته
coil of rope	بسته طناب
finite universe	جهان بسته
congealable	بسته شدنی
dogs	دفاع بسته
iron bound	با اهن بسته
packages	بسته بندی
disk pack	گرده بسته
disk pack	بسته دیسک
packaged	بسته بندی
flat pack	بسته مسطح
dunnage	بسته بندی
food packet	بسته غذایی
on the rope	بهم بسته
dogging	دفاع بسته
dog	دفاع بسته
kits	بسته لوازم
disk pack	گروه بسته
kit	بسته لوازم
occlusion	بسته شدگی
closed circuit	مدار بسته
gelidity	بسته شدگی
package	بسته بندی
lamblkin	زبان بسته
investment foundry	ریخته گی بسته
investment castings	ریخته گی بسته
internal drainage	ابریز بسته
case numbers	شماره بسته ها
assumed	بخود بسته
close column	ستون بسته
lockfast	محکم بسته
closed area	منطقه بسته
icebound	یخ بند یخ بسته
closed economy	اقتصاد بسته
van	کامیون سر بسته
vans	کامیون سر بسته
box trail	سهم بسته
lappermilk	شیر بسته
it is a question of money	موضوع بسته به
large n	سر بسته همینطوری
blind fold	با چشم بسته
blocked opening	درگاه بسته
application package	بسته کاربردی
ironbound	با اهن بسته
aleatory	بسته به بخت
bound charge	بار بسته
bound electron	الکترون بسته
closed file	ستون بسته
closed file	فایل بسته
closed fist	مشت بسته
tongue-tied	زبان بسته
blindfolds	چشم بسته
blindfolding	چشم بسته
blindfolded	چشم بسته
blindfold	چشم بسته
closed system	سیستم بسته
closed system	نظام بسته
mare clausum	دریای بسته
closed game	بازی بسته
closed group	گروه بسته
homogamy	زناشویی بسته
closed loop	حلقه بسته
closed mind	ذهن بسته
closed network	شبکه بسته
closed society	جامعه بسته
closed subroutine	زیرروال بسته
closed system	سازگان بسته
as the case may be	بسته بمورد
unopened	بسته - بازنشده
cover	بسته بندی
set in	بسته شدن
shutting	بسته شدن
covers	بسته بندی
young ice	یخ تازه بسته
shut in personality	شخصیت بسته
shutt down	بسته شدن
packers	بسته بند
program package	بسته برنامه
locked <adj.> <past-p.>	بسته شده
disabled <adj.> <past-p.>	بسته شده
closed <adj.> <past-p.>	بسته شده
blocked <adj.> <past-p.>	بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.>	بسته شده
barred <adj.> <past-p.>	بسته شده
packer	بسته بند
shuts	بسته شدن
tongue tied	زبان بسته
armful	یک بغل یک بسته

closed routine

روال بسته