Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
industrial psychology
روانشناسی صنعتی
Other Matches
psychological
عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
gestalt psychology
روانشناسی گشتالت روانشناسی هیات نگر
genetic psychology
روانشناسی تکوینی روانشناسی ژنتیکی
psychology
روانشناسی
analytical psychology
روانشناسی تحلیلی
piagetian psychology
روانشناسی پیاژهای
comparative psychology
روانشناسی تطبیقی
political psychology
روانشناسی سیاسی
clinical psychology
روانشناسی بالینی
child psychology
روانشناسی کودک
aviation psychology
روانشناسی هوانوردی
pseudopsychology
شبه روانشناسی
psycholinguistics
روانشناسی زبان
medical psychology
روانشناسی پزشکی
psychologic
وابسته به روانشناسی
abnormal psychology
روانشناسی نابهنجاری
armchair psychology
روانشناسی مجلسی
school psychology
روانشناسی اموزشگاهی
animal psychology
روانشناسی حیوانی
social psychology
روانشناسی اجتماعی
consulting psychology
روانشناسی مشاورهای
counseling psychology
روانشناسی مشاورهای
physiological psychology
روانشناسی فیزیولوژیکی
folk psychology
روانشناسی قومی
forensic psychology
روانشناسی قانونی
functional psychology
روانشناسی کارکردی
general psychology
روانشناسی عمومی
organizational psychology
روانشناسی سازمانی
occupational psychology
روانشناسی شغلی
individual psychology
روانشناسی فردنگر
military psychology
روانشناسی نظامی
mathematical psychology
روانشناسی ریاضی
organismic psychology
روانشناسی ارگانیسمی
experimental psychology
روانشناسی ازمایشی
philosophical psychology
روانشناسی فلسفی
criminal psychology
روانشناسی کیفری
depth psychology
روانشناسی عمقی
developmental psychology
روانشناسی رشد
differential psychology
روانشناسی افتراقی
educational psychology
روانشناسی پرورشی
pedagogical psychology
روانشناسی پرورشی
personnel psychology
روانشناسی استخدامی
existential psychology
روانشناسی وجودی
mass psychology
روانشناسی توده ها
applied psychology
روانشناسی کاربردی
deliriousness
دیوانگی
[روانشناسی]
deliriousness
پرت گویی
[روانشناسی]
deliriousness
هذیان گویی
[روانشناسی]
phenomenological psychology
روانشناسی پدیدار نگر
cross cultural psychology
روانشناسی میان فرهنگی
deep sleep
خواب عمیق
[روانشناسی]
slow-wave sleep
[SWS]
خواب عمیق
[روانشناسی]
environmental psychology
روانشناسی محیط نگر
introspective psychology
روانشناسی درون نگر
succorance
مهر طلب
[روانشناسی]
consumer psychology
روانشناسی مصرف کننده
neuropsychology
روانشناسی عصب شناختی
objective psychology
روانشناسی عینی نگر
hormic psychology
روانشناسی غایت نگر
personalistic psychology
روانشناسی شخص نگر
deliriousness
روان آشفتگی
[روانشناسی]
ethnopsychology
روانشناسی قوم شناختی
community psychology
روانشناسی اجتماع نگر
Jungian
پیروی یونگ
[روانشناسی]
s r psychology
روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response psychology
روانشناسی محرک- پاسخ
need for affection
مهر طلب
[روانشناسی]
structural psychology
روانشناسی ساخت گرا
act psychology
روانشناسی عمل نگر
vector psychology
روانشناسی بردار نگر
faculty psychology
روانشناسی قوای ذهنی
subjective psychology
روانشناسی ذهنی گرا
imaginary friends
دوستان خیالی
[روانشناسی]
psychobiology
روانشناسی زیست شناختی
topological psychology
روانشناسی مکان نگر
atomistic psychology
روانشناسی جزء نگر
association psychology
روانشناسی تداعی گرا
high wrought
صنعتی
industrial water
اب صنعتی
industrial
صنعتی
manufacturing
صنعتی
technical
صنعتی
vertical union
اتحادیه صنعتی
industrial unions
اتحادیههای صنعتی
industrial unit
واحد صنعتی
industrial union
اتحادیه صنعتی
industrial switch
کلید صنعتی
industrial revolution
انقلاب صنعتی
industrial nations
کشورهای صنعتی
industrial wastewater
فاضلاب صنعتی
technical grade
خلوص صنعتی
industrial insurance
بیمه صنعتی
valve
شیر صنعتی
mechnical
ماشینی صنعتی
trade effluent
فضولات صنعتی
producer buyer
خریدار صنعتی
polytechnical
دانشکده صنعتی
industrial workers
کارگران صنعتی
industrial management
مدیریت صنعتی
artless
غیر صنعتی
industrialization
صنعتی سازی
engineering workshop
کارگاه صنعتی
industrializing
صنعتی کردن
industrializes
صنعتی کردن
industrial area
منطقه صنعتی
industrial building
ساختمان صنعتی
industrialization
صنعتی کردن
commercial efficiency
بازده صنعتی
applied economics
اقتصاد صنعتی
industrial relations
روابط صنعتی
artful
ماهرانه صنعتی
art bronze
برنز صنعتی
polytechnic
دانشکده صنعتی
artificial magnet
مغناطیس صنعتی
artistical
هنرامیز صنعتی
industrialism
سیستم صنعتی
technologically
حرفهای صنعتی
industrial building
بنای صنعتی
industrial chemistry
شیمی صنعتی
plant
واحد صنعتی
industrial espionage
جاسوسی صنعتی
industrial fluctuations
نوسانهای صنعتی
industrial electronic
الکترونیک صنعتی
industrial frequency
فرکانس صنعتی
plants
واحد صنعتی
industrial economics
اقتصاد صنعتی
industrial disputes
اختلافات صنعتی
industrial consumption
مصرف صنعتی
polytechnics
دانشکده صنعتی
industrialization
صنعتی شدن
industrialises
صنعتی کردن
industrialize
صنعتی کردن
industrialising
صنعتی کردن
industrial concern
بنگاه صنعتی
technological
حرفهای صنعتی
slow-wave sleep
[SWS]
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
deep sleep
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
the industrial quarter of the
محله صنعتی شهر
valve
ولو
[شیر صنعتی]
bric-a-brac
خرده ریز صنعتی
industrial workers of the world
کارگران صنعتی جهان
applied economics engineer
مهندس اقتصاد صنعتی
decreasing cost industry
هزینه نزولی صنعتی
producer advertising
تبلیغ محصولات صنعتی
process of industrialization
فرایند صنعتی شدن
pilot plant
واحد ازمایش صنعتی
industrial alternating current
جریان متناوب صنعتی
industrial investment
سرمایه گذاری صنعتی
index of industrial production
شاخص تولید صنعتی
industrial robot
دستگاه خودکار صنعتی
inartistically
بطور غیر صنعتی
industrial reserve army
ارتش ذخیره صنعتی
industrial capitalism
سرمایه داری صنعتی
industrial classifications
طبقه بندی صنعتی
manufactoring tape milling machine
دستگاه نورد صنعتی
an artistic production
عمل یا کار صنعتی
industrial electric locomotive
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
interphase transformer loss
تلفات پیچک صنعتی
art casting
ریخته گری صنعتی
behaviorism
مکتب روانشناسی برمبنای رفتار و ادراکات فرد
to go cold turkey
یکدفعه اعتیادی را ترک کردن
[روانشناسی]
[پزشکی]
industrialize
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
Industrial Architecture
معماری خانه های صنعتی
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
metonymical
دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrializes
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Midlands
ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
pastiches
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrializing
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
trade fixtures
الات صنعتی نصب شده
pastiche
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
articlcs of virtu
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
artlessly
بطور ساده یاغیر صنعتی
industrialising
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial instrument
دستگاه اندازه گیری صنعتی
technologies
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologically
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technological
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
Industrial Aesthetic
[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
labour intensive industry
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
pot-boiler
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrialized building
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
Industrial Park
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
structuralism
بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
pantechnicon
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
din
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
an iconic statue
مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
high Sierra specification
روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
value added
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
Luddites
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com