Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (6 milliseconds)
English
Persian
scoria
روباه سربار
Other Matches
earth
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
counterweight
سربار
counterweights
سربار
surcharges
سربار
overload
سربار
live load
سربار
overloaded
سربار
overloads
سربار
surcharge
سربار
overburden
لایه سربار
burdens
هزینه سربار
burden
هزینه سربار
truck loading
سربار کامیون
over head
هزینه سربار
lane loading
سربار خط عبوری
air furnace slag
سربار کوره هوایی
wind load
سربار ناشی از اثرات باد
fox brush
دم روباه
arctic fox
سگ روباه
reynard
روباه
blue fox
سگ روباه
fox
روباه
dog fox
روباه
foxtail
دم روباه
foxing
روباه
foxes
روباه
hanky panky
روباه بازی
vixen
روباه ماده
foxy
روباه صفت
foxier
روباه صفت
vulpine
روباه صفت
vixens
روباه ماده
foxholes
سوراخ روباه
pit
حفره روباه
foxiest
روباه صفت
pits
حفره روباه
How did you make out? Did you succeed or fail?
شیری یا روباه ؟
yoicks
صید روباه
kennel
لانه روباه
kennels
لانه روباه
hanky-panky
روباه بازی
foxhole
سوراخ روباه
guile
روباه صفتی
silver fox
روباه نقره فام
foxhunt
شکار روباه باتازی
fox hole
سنگر حفره روباه
vixenish
شبیه روباه ماده
cub hunting
شکار بچه روباه
to be like a fox
<idiom>
مثل روباه حیله گر بودن
to ride to hounds
با تازی شکار روباه کردن
to rid to hounds
با تازی شکار روباه کردن
foxhound
تازی مخصوص شکار روباه
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
master of
سرپرست گروه شکار روباه
foxhunt
باتازی شکار روباه کردن
earth stopper
مامور بستن سوراخهای روباه
foxhounds
تازی مخصوص شکار روباه
thrashing
سربار مربوط به تعویض حافظه در سیستم حافظه مجازی
tallyho
صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
superadd
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superaddition
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
masks
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox-hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
mask
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
The fox,being asked who his withness was ,said, my.
<proverb>
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
foxtail
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
drag hunt
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
Foxes when they cannot reach the grapes say they a.
<proverb>
روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
pteropus
شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
fox
روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing
روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes
روباه بازی کردن تزویر کردن
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com