English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
guile روباه صفتی
Other Matches
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
effeminacy زن صفتی
epithetical صفتی
adjectival صفتی
womanishness زن صفتی
bestiality حیوان صفتی
devilishness شیطان صفتی
felinity گربه صفتی
cattiness گربه صفتی
baboonery میمون صفتی
apishness میمون صفتی
monkeyishness میمون صفتی
fiendishness شیطان صفتی
foxiness روبه صفتی
mannishness مرد صفتی
kingliness شاه صفتی
impishness شیطان صفتی
old womanishness پیرزن صفتی
wolfishness گرگ صفتی
hokeypokey میمون صفتی
piggishness خوک صفتی ناپاکی
infernality دیو خویی شیطان صفتی
technician شخص متخصص در امور صفتی
technicians شخص متخصص در امور صفتی
fiendishly ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
apery میمون صفتی کارهای بوزینه وار
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
animalist مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
blue fox سگ روباه
arctic fox سگ روباه
fox brush دم روباه
foxing روباه
foxes روباه
dog fox روباه
fox روباه
reynard روباه
foxtail دم روباه
pits حفره روباه
pit حفره روباه
How did you make out? Did you succeed or fail? شیری یا روباه ؟
hanky panky روباه بازی
yoicks صید روباه
vulpine روباه صفت
scoria روباه سربار
foxiest روباه صفت
foxy روباه صفت
foxier روباه صفت
vixen روباه ماده
vixens روباه ماده
hanky-panky روباه بازی
kennels لانه روباه
foxholes سوراخ روباه
foxhole سوراخ روباه
kennel لانه روباه
silver fox روباه نقره فام
vixenish شبیه روباه ماده
cub hunting شکار بچه روباه
foxhunt شکار روباه باتازی
fox hole سنگر حفره روباه
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
to be like a fox <idiom> مثل روباه حیله گر بودن
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
foxhound تازی مخصوص شکار روباه
foxhunt باتازی شکار روباه کردن
foxhounds تازی مخصوص شکار روباه
master of سرپرست گروه شکار روباه
earth stopper مامور بستن سوراخهای روباه
brushes دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
tallyho صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox-hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
foxtail یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
uberrima fides صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
pteropus شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
foxing روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes روباه بازی کردن تزویر کردن
fox روباه بازی کردن تزویر کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com