English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (4 milliseconds)
English Persian
oppositely روبروی هم
Search result with all words
front مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
increment انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
increments انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
ram افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
straight away روبروی سبد
clock code position سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
enfilade روبروی هم قرار دادن
facing the church روبروی کلیسا
from opposite directions از دوطرف روبروی هم
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
in the face of روبروی
line of engagement ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
opposite the house روبروی خانه
opposite to the house روبروی خانه
subtense خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
vertical angles گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
Our office is facing (opposite)the restaurant. دفتر ما روبروی رستوران است
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com