Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
esprit de corps	روح صمیمت و یگانگی دسته جمهی
Other Matches
unity	یگانگی
union	یگانگی
unions	یگانگی
unification	یگانگی
uniqueness	یگانگی
singleness	یگانگی
uniformity	یگانگی
oneness	یگانگی
sodality	اتحاد یگانگی
marriage	یگانگی اتحاد
identities	یکسانی یگانگی
identity	یکسانی یگانگی
unification	یگانگی یک شکلی
marriages	یگانگی اتحاد
unionists	هواخواه اتحاد و یگانگی
unionist	هواخواه اتحاد و یگانگی
triunity	یگانگی سه اقنوم تثلیث
spirit de corps	روح یگانگی و اتحاد
esprit de corps	غرور نظامی روح یگانگی
events to mark the Day of German Unity	مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
mounting	دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay	دسته گل یایک دسته علف
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
they came in bands	دسته دسته امدند
troop	دسته دسته شدن
trooped	دسته دسته شدن
classify	دسته دسته کردن
in detail	مفصلا دسته دسته
distribute	دسته دسته کردن
assort	دسته دسته کردن
trooping	دسته دسته شدن
regiment	دسته دسته کردن
regiments	دسته دسته کردن
sorted	دسته دسته کردن
windrow	دسته دسته کردن
sort	دسته دسته کردن
group	دسته دسته کردن
sects	دسته دسته مذهبی
sect	دسته دسته مذهبی
groups	دسته دسته کردن
sorts	دسته دسته کردن
assort	دسته دسته شدن
streams of people	دسته دسته مردم
shoals of people	دسته دسته مردم
scores of people	دسته دسته مردم
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups	دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
lie	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies	زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles	متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling	متمرکز کردن دسته کردن دسته
congregations	دسته
hordes	دسته
cliques	دسته
horde	دسته
sections	دسته
clique	دسته
category	دسته
clans	دسته
clan	دسته
congregation	دسته
sheaf	دسته
section	دسته
fagot	دسته
clump	دسته
clumped	دسته
ranged	دسته
clumping	دسته
processions	دسته
clumps	دسته
platoons	دسته
procession	دسته
wisp	دسته
leader	سر دسته
wisps	دسته
assortment	دسته
lever	دسته
batches	دسته
tuft	دسته
batch	دسته
tufts	دسته
parcels	دسته
parcel	دسته
levers	دسته
hilts	دسته
hilt	دسته
helms	دسته
gangs	دسته
helm	دسته
host	دسته
work team	دسته
gang	دسته
bracket	دسته
ear	دسته
scores	دسته دسته
cluster bombs	دسته
nib	دسته
cluster bomb	دسته
nibs	دسته
cluster	دسته
stem	دسته
clusters	دسته
groups	دسته دسته
bunching	دسته
bunches	دسته
hosts	دسته
hosting	دسته
shook	دسته
bunched	دسته
hosted	دسته
bunch	دسته
ringleader	سر دسته
tussock	دسته مو
tussocks	دسته مو
stemmed	دسته
teams	دسته
bouquet	دسته گل
cranks	دسته
skeins	دسته
cranking	دسته
cranked	دسته
faggot	دسته
crank	دسته
handle	دسته
assortments	دسته
platoon	دسته
faggots	دسته
bouquets	دسته گل
tress	دسته مو
skein	دسته
stemming	دسته
stems	دسته
ringleaders	سر دسته
team	دسته
kinds	دسته
kindest	دسته
kind	دسته
droves	دسته
handles	دسته
drove	دسته
ilk	دسته
ranges	دسته
boodle	دسته
sets	دسته
set	دسته
gens	دسته
haft	دسته
corps	دسته
rabble	دسته
handgrip	دسته
handhold	دسته
helve	دسته
setting up	دسته
bail arm	دسته
cheque book	دسته چک
classis	دسته
confraternity	دسته
covey	دسته
brigades	دسته
fascicle	دسته
fascicle or cule	دسته
fascicled	دسته دسته
fasciculate	دسته دسته
bevy	دسته
classes	دسته
classed	دسته
class	دسته
detachments	دسته
detachment	دسته
classing	دسته
lot	دسته
brigade	دسته
bundling	دسته
bundles	دسته
bundle	دسته
nosegay	دسته گل
passel	دسته
pitman	دسته
schools	دسته
school	دسته
party	دسته
skulked	دسته
lugged	دسته
A bouquet (bunch)of flowers.	دسته گه
lug	دسته
lugs	دسته
groups	دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers .	دسته گل
troop	دسته
lugging	دسته
skulk	دسته
skulks	دسته
skulking	دسته
group	دسته
range	دسته
army	دسته
armies	دسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com