English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
English Persian
sluggish stream رودخانه با جریان کند
Search result with all words
upstream مخالف جریان رودخانه
upstream بالادست جریان رودخانه
alluviation رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
Other Matches
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current flow سیلان جریان فلوی جریان
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
river gravel شن رودخانه
glaciers رودخانه یخ
river line خط رودخانه
river رودخانه
rever رودخانه
rivers رودخانه
glacier رودخانه یخ
river clay گل رودخانه
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
by water از راه رودخانه
head stream سرچشمه رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
along the river درامتداد رودخانه
river bed بستر رودخانه
river mouth دهانه رودخانه
river profile نیمرخ رودخانه
river bank ساحل رودخانه
potamology مبحث رودخانه ها
the karoon river رودخانه کارون
riverward بطرف رودخانه
riverine سواحل رودخانه
riverbed بستر رودخانه
river trip گردش رودخانه ای
strand لایه رودخانه
strands لایه رودخانه
river banks ساحل رودخانه
river beds بستر رودخانه
river trip مسافرت رودخانه ای
ostiary دهانه رودخانه
water system رودخانه و شعبات ان
riparian ساحل رودخانه زی
the river karoon رودخانه کارون
streamed رودخانه ابراهه
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
bight پیچ رودخانه
headwater بالادست رودخانه
upstream بالای رودخانه
an open river رودخانه باز
lethe اب رودخانه بزرخ
low water فروکش اب رودخانه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
levee کناره رودخانه
conferva علف رودخانه
euphrates رودخانه فرات
stethe ساحل رودخانه
streams رودخانه ابراهه
alpheus رب النوع رودخانه
stream رودخانه ابراهه
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
spans پل زدن روی رودخانه
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
basins حوزه رودخانه ابگیر
keelboatman کرجی بان رودخانه
basin حوزه رودخانه ابگیر
levee دیواره ساحلی رودخانه
chute شیب تند رودخانه
spanned پل زدن روی رودخانه
styx رودخانه عالم اسفل
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
keelboat قایق پهن رودخانه
interamnian واقع در میان دو رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
fluvial زیست کننده در رودخانه
span پل زدن روی رودخانه
ferryboats قایق عبور از رودخانه
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
eyot جزیره کوچک در رودخانه
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
ferryboat قایق عبور از رودخانه
chutes شیب تند رودخانه
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
near bank ساحل نزدیک رودخانه
river bed level تراز بستر رودخانه
riparian وابسته بکنار رودخانه
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
head water قسمت بالادست رودخانه
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
bayou شاخه فرعی رودخانه
riverain ساکن ساحل رودخانه
basin area حوزه ابریز رودخانه
bank effect اثر کناره رودخانه
head water بالای رودخانه بالارود
strath بستر پهن مسیر رودخانه
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
palisades صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
fluviomarine درست شده رودخانه ودریا
fluviatile نهری زندگی کننده در رودخانه
palisade صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
hurst جای کم عمق در رودخانه یا دریا
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fluviometer الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviograph الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairway قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
holm زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
fairways قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
staff gauge اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffling کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffles کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riparian rights حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
logjam انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
estacade سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
gauging section مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
ferrybridge کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
acheval ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
terrigenous تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
caisson اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
snag boat کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
The Pied Piper of Hamelin نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
ferrying گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
lockman بند یا سد رودخانه بند بان
action جریان
actions جریان
process جریان
rede جریان
conducting جریان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com