English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
Other Matches
niagara nexus نیاگارا
niagaranexus نیاگارا
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
waterfall ابشار
cataract مه ابشار
cataracts مه ابشار
cascading ابشار
waterfalls ابشار
overhead ابشار
overhand ابشار
dunks ابشار
dunking ابشار
dunked ابشار
dunk ابشار
fall ابشار
cascade ابشار
falls ابشار
cascaded ابشار
cascades ابشار
cataracts ابشار بزرگ
barrel drop ابشار لولهای
linn ابشار پرتگاه
vertical drop ابشار قائم
niagara nexus ابشار سیل
electron cascade ابشار الکترونی
submerged fall ابشار مستغرق
icefall ابشار یخی
cascade ابشار کوچک
cascades ابشار کوچک
inclined fall ابشار شیبدار
cascaded ابشار کوچک
stepped fall ابشار پلکانی
lin ابشار پرتگاه
cascading ابشار کوچک
cataract ابشار بزرگ
blocks دفاع در مقابل ابشار
impluse voltage cascade ابشار فشار ضربهای
syphon well drop ابشار با چاهک و لوله
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
stuffs ابشار در حلقه بسکتبال
stuff ابشار در حلقه بسکتبال
glasic type drop ابشار شیب دار
stuffed ابشار در حلقه بسکتبال
check and drop structure ابشار تنظیم سطح اب
cascade بشکل ابشار ریختن
blocked دفاع در مقابل ابشار
block دفاع در مقابل ابشار
cascades بشکل ابشار ریختن
cascaded بشکل ابشار ریختن
cascading بشکل ابشار ریختن
spike over the block ابشار از بالای دفاع
pierce the block ابشار محکم غیرقابل دفاع
smack ضربه محکم در هنگام ابشار
smacks ضربه محکم در هنگام ابشار
smacked ضربه محکم در هنگام ابشار
smash ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smashes ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
spike past the block ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
river line خط رودخانه
glaciers رودخانه یخ
river gravel شن رودخانه
rever رودخانه
river clay گل رودخانه
glacier رودخانه یخ
rivers رودخانه
river رودخانه
the river karoon رودخانه کارون
euphrates رودخانه فرات
bight پیچ رودخانه
stethe ساحل رودخانه
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
potamology مبحث رودخانه ها
by water از راه رودخانه
conferva علف رودخانه
riparian ساحل رودخانه زی
stream رودخانه ابراهه
ostiary دهانه رودخانه
headwater بالادست رودخانه
head stream سرچشمه رودخانه
lethe اب رودخانه بزرخ
low water فروکش اب رودخانه
streams رودخانه ابراهه
streamed رودخانه ابراهه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
the karoon river رودخانه کارون
levee کناره رودخانه
upstream بالای رودخانه
water system رودخانه و شعبات ان
river trip مسافرت رودخانه ای
river trip گردش رودخانه ای
an open river رودخانه باز
along the river درامتداد رودخانه
riverbed بستر رودخانه
riverine سواحل رودخانه
riverward بطرف رودخانه
river bank ساحل رودخانه
river bed بستر رودخانه
river banks ساحل رودخانه
strand لایه رودخانه
river profile نیمرخ رودخانه
strands لایه رودخانه
alpheus رب النوع رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
river beds بستر رودخانه
river mouth دهانه رودخانه
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
levee دیواره ساحلی رودخانه
keelboat قایق پهن رودخانه
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
keelboatman کرجی بان رودخانه
span پل زدن روی رودخانه
interamnian واقع در میان دو رودخانه
styx رودخانه عالم اسفل
river bed level تراز بستر رودخانه
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
chutes شیب تند رودخانه
upstream بالادست جریان رودخانه
riparian وابسته بکنار رودخانه
basins حوزه رودخانه ابگیر
riverain ساکن ساحل رودخانه
upstream مخالف جریان رودخانه
sluggish stream رودخانه با جریان کند
near bank ساحل نزدیک رودخانه
chute شیب تند رودخانه
basin حوزه رودخانه ابگیر
ferryboat قایق عبور از رودخانه
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
fluvial زیست کننده در رودخانه
eyot جزیره کوچک در رودخانه
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
bayou شاخه فرعی رودخانه
ferryboats قایق عبور از رودخانه
bank effect اثر کناره رودخانه
spans پل زدن روی رودخانه
basin area حوزه ابریز رودخانه
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
spanned پل زدن روی رودخانه
head water قسمت بالادست رودخانه
head water بالای رودخانه بالارود
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
fluviatile نهری زندگی کننده در رودخانه
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
hurst جای کم عمق در رودخانه یا دریا
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
fluviomarine درست شده رودخانه ودریا
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
strath بستر پهن مسیر رودخانه
palisade صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisades صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
holm زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
fairways قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairway قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
staff gauge اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fluviograph الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviometer الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
logjam انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
riffling کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
riffles کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riparian rights حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
estacade سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com