Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
eviscerate
روده یا چشم و غیره رادراوردن
Other Matches
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
I´m as hungry as a horse.
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter
<idiom>
آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
guts
روده
gut
دل و روده
gutting
روده
gutting
دل و روده
in a tangle
روده
ileum
چم روده
bowels
روده
gill
روده
guts
دل و روده
garbage
روده
gut
روده
bowel
روده
enteron
روده
rectums
راست روده
coecum
روده کور
cecum
روده کور
rectum
راست روده
viscerate
روده در اوردن از
enterotomy
عمل روده
enterotomy
روده شکافی
enteritis
اماس روده
embowel
در روده گذاردن
enteralgia
درد روده
enterectomy
روده بری
enterology
روده شناسی
enterography
شرح روده ها
enterocele
فتق روده
embowel
روده در اوردن از
yack
روده درازی
disembowelled
روده دراوردن از
disemboweling
روده دراوردن از
disemboweled
روده دراوردن از
disembowel
روده دراوردن از
intestinal
روده دار
intestine
روده امعاء
intestines
روده امعاء
screaming
روده برکننده
hysterically
روده بر کننده
gutting
روده دراوردن از
guts
روده دراوردن از
gut
روده دراوردن از
disembowels
روده دراوردن از
hysterical
روده بر کننده
ascarid
کرم روده
knuckles
قرحه روده
knuckle
قرحه روده
disembowelling
روده دراوردن از
tormina
قولنج روده
haruspex
روده بین
jejunum
تهی روده
large intestine
روده بزرگ
small intestine
روده کوچک
long windedness
روده درازی
mesentery
روده بند
small intestine
روده باریک
colons
ستون روده
helminth
کرم روده
hindgut
روده خلفی
caecum
روده کور
purtenance
دل و روده متعلقات
colon
ستون روده
ileum
روده دراز
saburra
اخلاط روده
peritoneum
برون شامه روده ها
sidesplitting
روده براز خنده
proctoptosis
سقوط روده راست
octopuses
روده پای هشت پا
ileac
وابسته به روده دراز
prolixity
پرگویی روده درازی
mesenteritis
اماس روده بند
mesenterical
وابسته به روده بند
to die of laughing
ارخنده روده برشدن
duodenitis
اماس روده اثناعشر
gastrointestinal
مربوط به معده و روده
endamoeba
امیب انگل روده
ileitis
اماس روده دراز
ileal
وابسته به روده دراز
hookworm
نوعی کرم روده
to set in a roar
از خنده روده برکردن
in wards
شکمبه و روده واردات
invagination
پیچ خوردن روده
mesenteric
مانند روده بند
mesenteric
وابسته به روده بند
chitlings
روده کوچک خوک
large intestine
قولون روده فراخ
jejunal
وابسته به روده تهی
chitlins
روده کوچک خوک
chitterlings
روده کوچک خوک
to split one's sides
از خنده روده برشدن
eventration
بیرون ریختگی روده
to roar with laughter
<idiom>
از خنده روده بر شدن
chatterboxes
ادم روده دراز
windbag
نطاق روده دراز
octopus
روده پای هشت پا
windbags
نطاق روده دراز
chatterbox
ادم روده دراز
prolix
خسته کننده روده دراز
yaks
وراجی کردن روده درازی
eventration
جنین بی شکم یابی روده
colitis
ورم مخاط روده بزرگ
ileus
انسداد روده قولنج الیاوسی
proctoscope
الت معاینه روده راست
yak
وراجی کردن روده درازی
He hasnt got a single straight intestine.
<proverb>
یک روده راست در شکمش نیست .
duodenum
روده اثنی عشر دوازدهه
duodenums
روده اثنی عشر دوازدهه
typhlitis
اماس روده کور ورم اعور
introsusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
intussusception
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
sausages
روده محتوی گوشت چرخ شده
sausage
روده محتوی گوشت چرخ شده
grainer
و غیره
exoskeleton
مو و غیره
whatnot
غیره
etcetera
و غیره
roundworm
انواع کرم های گرد انگل روده
collective goods
پارک و غیره
queueing
صف اتوبوس و غیره
track and field
دیسک و غیره
queue
صف اتوبوس و غیره
queued
صف اتوبوس و غیره
queues
صف اتوبوس و غیره
fallow
غیره مزروع
etc
مخفف و غیره
laparectomy
برش بخشی از روده که درپهلوی ادمی واقع است
entozoa
انگلهای داخلی بطور اعم وبخصوص کرمهای روده
pinworm
کرم ریزسنجاقی انگل روده انسان ازدسته نماته ها
wind bag
سخنران پرگو نطاق روده دراز کیسه باد سینه
catgut
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
pitter patter
چک چک باران و غیره ضربان
smudgy
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgiest
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
nieces
دختربرادر یا خواهر و غیره
smudgier
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
infrastucture
راه اهن و غیره
niece
دختربرادر یا خواهر و غیره
kymograph
انقباض عضلات و غیره
odometer
کیلومتر شماراتومبیل و غیره
webby
پر ازتار عنکبوت و غیره
pitter-patter
چک چک باران و غیره ضربان
unexpected
غیره مترقبه غیرمنتظره
to make out
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
to draw up
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
ushering
راهنمایا کنترل سینماو غیره
debacle
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
needling
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needles
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
ushered
راهنمایا کنترل سینماو غیره
Do not admit any outsiders.
افراد غیره را راه ندهید
needled
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needle
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
take-home pay
مزد پس از کسر مالیات و غیره
ushers
راهنمایا کنترل سینماو غیره
usher
راهنمایا کنترل سینماو غیره
keratosis
شاخی شدن پوست و غیره
dTbGcles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
inner tube
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
dial
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
wheal
ورم جای شلاق و غیره
bake
پختن
[نان و کیک غیره]
clogging
گرفتگی
[سوراخ یا لوله و غیره ]
upholsterer
خیاط رومبلی و پرده و غیره
dials
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dialled
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dialed
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
inner tubes
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
silo
مخزن زیرزمینی غلات و غیره
whippletree
تیر مال بنددرشکه و غیره
exofficio
از لحاظ تصدی مقام و غیره
debacles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
venom
زهر مار و عقرب و غیره
main motion
[at a party conference etc.]
دادخواست اصلی
[در همایش حزبی و غیره]
blimey
حرف ندا به نشان تعجب و غیره
reest
دود زدن ماهی و غیره پوسیدن
malfunction
[ اندام یا ماشین و غیره ]
درست کار نکردن
wheeler-dealers
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
wheeler-dealer
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
wreckage piece
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
cellulose
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
vol-au-vent
نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
vol-au-vents
نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
subsidized accommodation
منزل با کمک هزینه
[کرایه و غیره]
battering rams
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
emergencies
امر فوق العاده و غیره منتظره
depigmentation
کاهش رنگ دانه درپوست و غیره
veneer
چوب مخصوص روکش مبل و غیره
deferred maintenance
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
battering ram
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
canvasser
پروپاکاندچی انتخابات و غیره رای جمع کن
ghost
چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
emergence
امر فوق العاده و غیره منتظره
plays
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
emergency
امر فوق العاده و غیره منتظره
playing
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
played
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
play
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
nutshell
پوست فندق و بادام و غیره مختصرا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com