Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 47 (4 milliseconds)
English	Persian
aftertime	روزگار واپسین
Other Matches
ultimate	واپسین
last a	واپسین
death bed	دم واپسین
miz	واپسین دگل
lord's supper	شام واپسین
miz	واپسین بادبان کشتی
he is on his last legs	در دم واپسین زندگی است
pull it out	پیروزی در واپسین لحظات
aftermost	عقب ترین واپسین
mizzen	واپسین بادبان کشتی دو دگلی
mizen	واپسین بادبان کشتی دو دگلی
swan song	واپسین عمل یا اثر یا گفتار صدای قو
neutrino	ذره کوچک فراری با جرم درحال سکون صفر واپسین 5/0
oxytone	واژهای که این نشان روی هجای واپسین ان واقع شود
in the days of	در روزگار
times	روزگار
time	روزگار
timed	روزگار
f. and reflux	تغییرات روزگار
reverses of fortune	برگشت روزگار
the days of old	روزگار پیشین
nowadays <adv.>	در این روزگار
in this day and age <adv.>	در این روزگار
at the present day <adv.>	در این روزگار
these days <adv.>	در این روزگار
the hand of the time	دست روزگار
in ancient times	در روزگار باستانی
period	روزگار نوبت
periods	وقت روزگار
foretime	روزگار پیشین
dame fortune	مادر روزگار
period	وقت روزگار
langsyne	در روزگار پیشین
worlds	عالم روزگار
world	عالم روزگار
periods	روزگار نوبت
hard time	روزگار سخت
antiquity	روزگار باستان قدمت
antiquities	روزگار باستان قدمت
neo hebraic age	روزگار پیسن سنگ
to beat the living daylights out of someone <idiom>	دمار از روزگار کسی درآوردن
hang out <idiom>	به بطالت گذراندن روزگار کردن
To know the vicessetudes ( up and downs ) of life .	سرد وگرم روزگار را چشیدن
To wreck some ones life .	روزگار کسی راسیاه کردن
Saadi was a giant among men .	سعدی از مردان بزرگ روزگار بود
make ends meet <idiom>	باپول شخصی گذران روزگار کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com