Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
lay day
روز بارگیری وباراندازی کشتی
Other Matches
stevedores
بارگیری وباراندازی کردن
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
stevedore
بارگیری وباراندازی کردن
stevedore
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
lighterage
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
stevedores
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
drayage
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
laydays
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lay day
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lift on
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
The ship is loading.
کشتی درحال بارگیری است
lighterage
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
primage
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
demurrage
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
deck cargo
بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
over shipment
ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
carload shipment
حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
charging
بارگیری
burdening
بارگیری
stowage
بارگیری
well deck
پل بارگیری
loading
بارگیری
material handling bridge
پل بارگیری
loading bridge
پل بارگیری
shipping
بارگیری
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
loading point
نقطه بارگیری
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
loading chart
جدول بارگیری
pack saddle
زین بارگیری
load lines
علایم بارگیری
carburizing pot
فرف بارگیری
loading bucket
سطل بارگیری
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
loading rack
سکوی بارگیری
line charging current
جریان بارگیری خط
loads
فرفیت بارگیری
load factor
ضریب بارگیری
well deck
عرشه بارگیری
loading diagram
دیاگرام بارگیری
loading facilities
وسایل بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
on berth
ناوحاضربه بارگیری
apron
محوطه بارگیری
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
bulk loading
بارگیری در مخازن
bucket charging
بارگیری با سطل
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
stow
بارگیری کردن
pallete
کفه بارگیری
stowed
بارگیری کردن
stowing
بارگیری کردن
stowage
بارگیری و باراندازی
stows
بارگیری کردن
laden
بارگیری شده
loading apron
نوار بارگیری
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
loading station
ایستگاه بارگیری
loading site
محل بارگیری
commercial loading
بارگیری تجارتی
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
frequency loading
بارگیری فرکانسی
pre loading
بارگیری اولیه
load
بارگیری کردن
loading scale
مقیاس بارگیری
loading table
جدول بارگیری
loading time
زمان بارگیری
download
بارگیری پایین
embarkation area
محوطه بارگیری
quays
سکوی بارگیری
quay
سکوی بارگیری
deadweight
تناژ بارگیری
embarkation table
جدول بارگیری
load
بارگیری مهمات
pallets
کفه بارگیری
pallet
کفه بارگیری
load
فرفیت بارگیری
point of loading
نقطه بارگیری
charging car
واگن بارگیری
loads
بارگیری کردن
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
loading
فرفیت بارگیری
loads
بارگیری مهمات
charging crane
جرثقیل بارگیری
charging berth
اسکله بارگیری
plimsol mark
مارک بارگیری
cargo net
تور بارگیری
loading site
سکوی بارگیری
plimsol mark
علایم بارگیری
charging wharf
اسکله بارگیری
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
initial program load
بارگیری برنامه اغازی
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
loading chart
طرح بارگیری هواپیما
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
cargo port
دریچه بارگیری ناو
cargo plan
طرح بارگیری ناو
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
ingot charging crane
جراثقال بارگیری شمش
charge and discharge
محل بارگیری و باراندازی
loading space
فضای قابل بارگیری
bulk load method
روش بارگیری با بارقوال
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
stevedore
متصدی بارگیری و تخلیه
charging side
محل بارگیری کوره
stevedores
متصدی بارگیری و تخلیه
actual obligated space
محل یا جا در بارگیری دریایی
loading list
لیست بارگیری خودرو
loading plan
طرح بارگیری خودرو
staging unit
یکان بارگیری کننده
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
stevedore
متصدی بارگیری و حمل و نقل
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
stevedores
متصدی بارگیری و حمل و نقل
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
loading ramp
راهروی شیب دار بارگیری
mutilation table
جدول راهنمای بارگیری خودروها
palletetisation
درکفه بارگیری قرار دادن
bulk load method
روش استفاده از بارگیری قوال
reloadable control storage
انباره با کنترل بارگیری مجدد
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
embarkation order
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
drayage
هزینه بارگیری وبار اندازی
port
شراب شیرین بارگیری کردن
despatch money
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
lading
بارگیری عمل بار کردن
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
roll on roll off
روش بارگیری مستقیم ناو
fio
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
capacity load
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
railway end
پل سکوی بارگیری راه اهن
mutilation table
جدول بارگیری پیش بینی شده
loading
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
dispatch money
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
portcall
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
despatch money
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
entrucking table
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
portcapacity
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
prestowage plan
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
embarkation element
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
actual placement
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
ipl
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
embarkation team
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
constructive placement
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
turnaround cycle
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com