English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
holyday روز تعطیل مذهبی
Search result with all words
holiday تعطیل مذهبی
holidays تعطیل مذهبی
holy day تعطیل مذهبی
Other Matches
concordat پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
holiday تعطیل
prorogation تعطیل
vacations تعطیل
standstill تعطیل
vacation تعطیل
suspensions تعطیل
holidays تعطیل
cessation تعطیل
suspension تعطیل
tie-ups تعطیل
standstil تعطیل
shut down تعطیل
tie-up تعطیل
prorogue تعطیل شدن
Sabbath روز تعطیل
shutdowns تعطیل شدن
shutdown تعطیل شدن
vacating تعطیل کردن
vacates تعطیل کردن
vacated تعطیل کردن
work stoppage تعطیل در کار
vacation monthes long تعطیل 3 ماه
to close down تعطیل کردن
prorogue تعطیل کردن
prorogate تعطیل شدن
play day روزبیکاری یا تعطیل
make and mand تعطیل نیمروزه
lock out تعطیل کارخانه
red day روز تعطیل
shut down تعطیل کردن
shut down تعطیل شدن
cut back تعطیل کارخانه
shut down point نقطه تعطیل
prorogation of parliament تعطیل مجلس
vacate تعطیل کردن
poetical حبس تعطیل
stopped تعطیل کردن
stop تعطیل کردن
adjournment تعطیل موقتی
adjournments تعطیل موقتی
shutting تعطیل شدن
shutting تعطیل کردن
shuts تعطیل کردن
shuts تعطیل شدن
shut تعطیل کردن
vacation به تعطیل رفتن
vacations به تعطیل رفتن
shut تعطیل شدن
stops تعطیل کردن
stopping تعطیل کردن
f. time روزهای تعطیل دادگاه
suspend موقتا" تعطیل کردن
the parliament is up مجلس تعطیل است
recess تعطیل موقتی تنفس
recesses تعطیل موقتی تنفس
holiday routine برنامه روز تعطیل
the school is out مدرسه تعطیل است
suspends موقتا" تعطیل کردن
lockup تعطیل کردن اموزشگاه
lockups تعطیل کردن اموزشگاه
rope yarn sunday بعد از فهرروز تعطیل
shutt down تعطیل شدن بستن
stopping the work تعطیل کردن کار
Sunday مربوط به یکشنبه تعطیل
Sundays مربوط به یکشنبه تعطیل
suspending موقتا" تعطیل کردن
weekend تعطیل اخرهفته را گذراندن
weekends تعطیل اخرهفته را گذراندن
prorogue تعطیل کردن بتعویق انداختن
to shut down تعطیل شدن پایین اوردن
haste makes waste تعجیل موجب تعطیل است
lockouts تعطیل کار از طرف کارفرما
lockout تعطیل کار از طرف کارفرما
prorogate تعطیل کردن بتعویق انداختن
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
recess موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
in suspense درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
recesses موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
sabbatarianism اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
saint's day روزیکه بیادگاریکی ازپیران یامقدسین تعطیل است
sabbatarian مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
churchgoers مذهبی
churchgoer مذهبی
churchly مذهبی
religious مذهبی
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
clergyman عالم مذهبی
missionaries مبلغ مذهبی
R.E تحصیلات مذهبی
convertor مبلغ مذهبی
revival جنبش مذهبی
pontifex شورای مذهبی
devout مذهبی عابد
missioner مبلغ مذهبی
neologize مذهبی بودن
clergymen عالم مذهبی
pastoral psychiatry روانپزشکی مذهبی
ritual تشریفات مذهبی
dogmatism تعصب مذهبی
religionism غیرت مذهبی
tenet متعقدات مذهبی
missionary مبلغ مذهبی
religious rites شعائر مذهبی
spirituality روحیه مذهبی
religious tenets عقاید مذهبی
service book کتب مذهبی
semireligious نیمه مذهبی
gurus معلم مذهبی
guru معلم مذهبی
revivals جنبش مذهبی
religious matters مسائل مذهبی
religiosity تعصب مذهبی
converter مبلغ مذهبی
sect فرقه مذهبی
religiose مذهبی بودن
sects فرقه مذهبی
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
Easter Sepulchre تشریفات مذهبی تدفین
sacramental وابسته به مراسم مذهبی
crusading جنگ مذهبی نهضت
swami رهبر مذهبی هندی
crusaded جنگ مذهبی نهضت
crusade جنگ مذهبی نهضت
psalms سرود مذهبی خواندن
rite مراسم تشریفات مذهبی
rectorate ریاست بنگاه مذهبی
pauli اصول مذهبی پولس
tabu منع یانهی مذهبی
psalter سرود مذهبی مزامیر
psalm سرود مذهبی خواندن
priggism تعصب سخت مذهبی
Religious (political) fanaticism تعصبات مذهبی ( سیاسی )
Mother Superior رئیس بنیاد مذهبی
catechetic وابسته به تعالیم مذهبی
catechesis تعالیم مذهبی شفاهی
cantor اواز خوان مذهبی
catechism تعلیم ودستور مذهبی
Mother Superiors رئیس بنیاد مذهبی
taboo منع یانهی مذهبی
soul music موسیقی مذهبی سیاهپوستان
revivalist طرفدار احیای مذهبی
synods مجلس منافره مذهبی
synod مجلس منافره مذهبی
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
revivalists طرفدار احیای مذهبی
traditor خائن در امر مذهبی
catechisms پرسش نامه مذهبی
wowser مذهبی و خرده گیر
revivalism اصول بیداری مذهبی
hymnbook کتاب سرود مذهبی
crusades جنگ مذهبی نهضت
catechisms تعلیم ودستور مذهبی
ecclesiogenic neurosis روان رنجوری مذهبی
dogmatics مبحث شعائر مذهبی
taboos منع یانهی مذهبی
catechism پرسش نامه مذهبی
religious sentiments احساسات وعقاید مذهبی
red letter مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
revivalist movement جنبش اصول بیداری مذهبی
church کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
sisterhood انجمن خیریه مذهبی نسوان
Scientology ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
sacrilegious مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
churches کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
vigilantism پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
indifferentism لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
anagoge تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
neologian متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
neologian وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
archdiocese قلمرو مذهبی اسقف اعظم
menology سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
dogmatize تعصب مذهبی نشان دادن
indoctrinating تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinates تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinate تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinated تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
secular دورهای غیر مذهبی دنیائی
anagogy تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisition تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
jacobin عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
gregorian chant سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
druze یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
vicarages محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
simoniac خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
vicarage محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
theocracy حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
interdenominational وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
taperer حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
scholasticism شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
theocracies حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
last rites مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
religioner شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
revealed religion مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com