Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (1 milliseconds)
English
Persian
elastic pavement
روسازی فنری
Other Matches
facing
روسازی
facings
روسازی
rigid pavement
روسازی شخ
super structure
روسازی
building construction
روسازی
treat surface
روسازی کردن
paved road
راه روسازی شده
railway superstructure
روسازی راه اهن
hard beach
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
elastic
فنری
automatous
فنری
latch needle
فنری
springy
فنری
whippy
فنری
steel face
روکش کردن یا روسازی کردن با فولاد
stone floor
سطح سنگفرش شده روسازی سنگفرش
fahnestock clip
گیره فنری
eyeglass
عینک فنری
flexible roller bearing
رولبرینگ فنری
door latch
چفت فنری
hydrospring
فنری روغنی
lanternfolding
فانوس فنری
farthingale
دامن فنری
scarificator
نشتر فنری
spring washer
واشر فنری
spring suspension
تعلیق فنری
spring pressure gage
فشارسنج فنری
spring power hammer
چکش فنری
spring plate
صفحه فنری
spring mattress
دشک فنری
spring coupling
کوپلینگ فنری
spring contact
کنتاکت فنری
spring balanced
ترازوی فنری
spring balance
تعادل فنری
snap switch
کلید فنری
bouncy
فنری پس جهنده
latch
شب بند فنری
springs
فنر فنری
snap
گیره فنری
springs
حالت فنری
snapped
گیره فنری
snapping
گیره فنری
spring
فنر فنری
spring
حالت فنری
washers
پولک فنری
snaps
گیره فنری
recoiling
فنری بودن
recoiled
فنری بودن
recoil
فنری بودن
recoils
فنری بودن
hardboard
تخته فنری
washer
پولک فنری
latches
شب بند فنری
elasticity
خاصیت فنری
spring loaded
دارای حالت فنری
spring tester
دستگاه ازمایش فنری
elastic
فنری سبک روح
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
spring
حالت فنری داشتن
avalement
حالت فنری زانو
dandy cart
چرخ فنری شیرفروشان
resilient
نشان دهنده فنری
tongues
زبانه فنری کوچک
hydrospring
دستگاه فنری روغنی
lock spring
قاب ساعت فنری
springs
حالت فنری داشتن
spring loaded
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
gates
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
lilts
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
lilt
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
barrel chair
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
impacts
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
hoopskirt
دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com