Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
glare	روشنایی زننده
glared	روشنایی زننده
glares	روشنایی زننده
Other Matches
iceblink	روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light	روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
concussive	ضربت زننده صدمه زننده
coordinated illumination	روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
repercussive	پس زننده
knockers	زننده
repeller	زننده
repellent	زننده
repellents	زننده
knocker	زننده
scabrous	زننده
nippy	زننده
pungent	زننده
squalid	زننده
pinching	زننده
stinking	زننده
poignant	زننده
prickling	زننده
garish	زننده
shuffler	زننده
pit a pat	زننده
percutient	زننده
odoriferous	زننده
viler	زننده
vilest	زننده
bitten	زننده
wetter	نم زننده
loathsome	زننده
forbidding	زننده
hideous	زننده
applauder	کف زننده
vile	زننده
tart	زننده
acrimonious	زننده
staring	زننده
loathful	زننده
mordant	زننده
nastier	زننده
nasties	زننده
nastiest	زننده
nasty	زننده
beater	زننده
tarts	زننده
water repellent	پس زننده اب
strikers	زننده
unlovely	زننده
clappers	کف زننده
strikingly	زننده
nauseam	زننده
striking	زننده
biting	زننده
acrid	زننده
clapper	کف زننده
striker	زننده
starring	زننده
sharps	زننده زیرک
harshest	ناگوار زننده
bubblier	جوش زننده
dozer	چرت زننده
bubbliest	جوش زننده
estimator	تخمین زننده
bubbly	جوش زننده
inveigler	گول زننده
disturber	برهم زننده
libelant	تهمت زننده
lasher n	سد شلاق زننده
knotter	گره زننده
kicker	زننده ضربه با پا
cornerman	زننده کرنر
accuser	تهمت زننده
sharpest	زننده زیرک
sharp	زننده زیرک
coruscant	برق زننده
harsher	ناگوار زننده
harsh	ناگوار زننده
germinant	جوانه زننده
gasper	نفس زننده
caller	صدا زننده
flagellator	تازیانه زننده
garishly	بطور زننده
galssy	بی نور زننده
flogger	زننده شلاق
flogger	تازیانه زننده
catterer	چهچه زننده
acrimoniousness	سخن زننده
accusant	تهمت زننده
fizzy	جوش زننده
howlers	جیغ زننده
howler	جیغ زننده
repugnant	تنفرانگیز زننده
appellant	تهمت زننده
calumnious	تهمت زننده
calumniator	افترا زننده
flagellator	شلاق زننده
accusers	تهمت زننده
beater	کتک زننده
libellant	تهمت زننده
pickier	ضربه زننده
shackler	بخو زننده
pacer	گام زننده
pertubative	برهم زننده
gaunt	زننده ساختن
gaunt	زننده بی ثمر
pricker	سیخ زننده
puddler	بهم زننده
ad nauseam	بسیار زننده
seasoner	ادویه زننده
tacker	کوک زننده
seasoner	چاشنی زننده
scintillant	جرقه زننده
scarifier	تیغ زننده
repulsive	زننده تنفراور
strider	گام زننده
shouter	فریاد زننده
revolting	بهم زننده
staring red	قرمز زننده
callers	صدا زننده
spicily	بطور زننده
sourish	به ترشی زننده
scintillator	جرقه زننده
malodor	بوی زننده
napper	چرت زننده
slumberer	چرت زننده
picky	ضربه زننده
scintillating	جرقه زننده
crying	جار زننده
trudger	قدم زننده
tacker	میخ زننده
pickiest	ضربه زننده
stenches	بوی زننده تعفن
fulsome	زننده اغراق امیز
pungently	بطور زننده یا تند
swatter	ضربت سخت زننده
trusser	چوب بست زننده
sewer	اگو بخیه زننده
stench	بوی زننده تعفن
sewers	اگو بخیه زننده
repulsively	بطور زننده یا دافع
mawkish	بطور زننده احساساتی
inoffensively	بی انکه زننده باشد
indign	زننده بدون استحقاق
incisive speech	سخن تند یا زننده
greeny	بسبزی زننده سبزفام
hydromancer	تفال زننده بوسیله اب
rankly	بطور زننده یابدبو
poignantly	بطور تیزیا زننده
boiling	جوش زننده خشمناک
luridly	کم رنگ وپریده زننده
lurid	کم رنگ وپریده زننده
reddish	مایل بسرخی زننده
rakish	فاجر جلف و زننده
fetid	دارای بوی زننده
invection	سخن سخت زننده
luminouity	روشنایی
electric lighting	روشنایی
night light	روشنایی شب
luminance	روشنایی
rushlight	روشنایی کم
peeping	روشنایی کم
lighted	روشنایی
lighting	روشنایی
lightest	روشنایی
illuminations	روشنایی
clearness	روشنایی
lightness	روشنایی
peeps	روشنایی کم
light	روشنایی
luminosity	روشنایی
illumination	روشنایی
peeped	روشنایی کم
peep	روشنایی کم
lunger	ضربت زننده جهش کننده
inside of the foot kick	بغل پای ضربه زننده
smacking	سیلی زننده خوش طعم
nippingly	بطور زننده یا طعنه امیز
stirring	بهم زننده هیجان اور
prank	شوخی زننده تزئین کردن
loathly	زننده بطور نفرت انگیز
pranks	شوخی زننده تزئین کردن
compound riposte	ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
smacker	سیلی زننده خوش طعم
deceptive	گول زننده فریب امیز
wheeler	دور زننده چرخ دار
pranksters	کسیکه شوخی زننده کند
prankster	کسیکه شوخی زننده کند
sharp tongued	بکار برنده سخنان زننده
harsh color	رنگ تند و ناملایم و زننده
incandescence	روشنایی سیمابی
luminance channel	کانال روشنایی
light point	منبع روشنایی
light meter	روشنایی سنج
luminance decay	کم شدن روشنایی
looms	هاله روشنایی
luminous efficiency	ضریب روشنایی
luminous efficiency	راندمان روشنایی
luminous flux	شاره روشنایی
lighting outlet	خروجی روشنایی
lighting battery	باتری روشنایی
lighting mains	خط روشنایی اصلی
lighting line	سیم روشنایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com