Dictiornary-Farsi | روشنایی پایدار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
sustained illumination	روشنایی پایدار


Search result with all words

continuous illumination	روشنایی پایدار منطقه رزم
Other Matches

it is insensitive to light	روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink	روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
stanch	پایدار
durable	پایدار
abiding	پایدار
persistent	پایدار
livelong	پایدار
constants	پایدار
constant	پایدار
written in water	نا پایدار
unflinching	پایدار
indissoluble	پایدار
inexhaustible	پایدار
never failing	پایدار
perdurable	پایدار
resistant	پایدار
changeless	پایدار
stable	پایدار
stables	پایدار
impermanent	نا پایدار
permanent	پایدار
coordinated illumination	روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
stable air	هوای پایدار
continous operation	عملکرد پایدار
continuous fire	اتش پایدار
stable isotope	ایزوتوپ پایدار
perdurably	بطور پایدار
permanent flow	بده پایدار
stable equilibrium	تعادل پایدار
permanent magnet	مغناطیس پایدار
stable airfoil	ایرفویل پایدار
steady state	وضعیت پایدار
inconstantly	بطور نا پایدار
proof weather	هوا پایدار
continuous wave	موج پایدار
coarse mine	مین پایدار
air resistant	پایدار در هوا
c.w.	موج پایدار
fasts	پایدار باوفا
fastest	پایدار باوفا
fasted	پایدار باوفا
fast	پایدار باوفا
undamped oscillation	موج پایدار
indissolubly	بطور پایدار
undamped wave	موج پایدار
dielectric strength	پایدار دی الکتریکی
metastable	شبه پایدار
fixed material	مواد پایدار
metastable	نیم پایدار
stabilizer	پایدار کننده
stabilizer	پایدار ساز
stabilisers	پایدار کننده
steady state growth	رشد پایدار
permanent	پایدار ماندنی
magnets	مغناطیس پایدار
magnet	مغناطیس پایدار
baldaquin	سایبان پایدار
baldacchino	سایبان پایدار
baldachino	سایبان پایدار
baldachin	سایبان پایدار
p.m.	مغناطیس پایدار
steady growth	رشد پایدار
stabilisers	پایدار ساز
stable nucleus	هسته پایدار
stable oscillation	نوسان پایدار
unfailing	کم نیامدنی پایدار
stable	پایدار پابرجا
undying	پایدار فناناپذیر
sustainable energy	انرژی پایدار
stables	پایدار پابرجا
future-oriented <adj.>	پایدار [نسبت به آینده]
binary switch	سویچی با دو وضعیت پایدار
frequency stabilization	پایدار نمودن فرکانس
hard goods	اجسام پایدار ومقاوم
sustainable <adj.>	پایدار [نسبت به آینده]
diergolic	خرج مایع پایدار
sustained fire	اتش پایدار یادائمی
quasi stable elementry particle	ذزه نیم پایدار
self sustaining growth	رشد خود پایدار
semistable elementry particle	ذره شبه پایدار
metastable state	حالت نیم پایدار
metastable state	تراز نیم پایدار
metastable solution	محلول شبه پایدار
quasi stable elementry particle	ذره شبه پایدار
metastable phase	فاز شبه پایدار
semistable elementry particle	ذره نیم پایدار
metasable equilibrium	تعادل شبه پایدار
for good <idiom>	برای همیشه ،پایدار
equilibrium	وضع ثابت و پایدار ترازمندی
permanent magnet dynamic	بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
steady state equilibrium	تعادل در وضعیت رشد پایدار
dowel bar	میله پایدار کننده بتن
permanent magnet focusing	تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
unfaling	تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
permanent magnet centering	تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
rushlight	روشنایی کم
electric lighting	روشنایی
night light	روشنایی شب
light	روشنایی
luminouity	روشنایی
luminance	روشنایی
peeps	روشنایی کم
lighted	روشنایی
lighting	روشنایی
luminosity	روشنایی
lightness	روشنایی
illumination	روشنایی
illuminations	روشنایی
lightest	روشنایی
peep	روشنایی کم
clearness	روشنایی
peeping	روشنایی کم
peeped	روشنایی کم
setting time	[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
warm-up	روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-ups	روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
luminous efficiency	راندمان روشنایی
luminous efficiency	ضریب روشنایی
luminous flux	شاره روشنایی
luminous flux	شار روشنایی
luminous flux	فلوی روشنایی
luminous intensity	شدت روشنایی
luminance decay	کم شدن روشنایی
luminance channel	کانال روشنایی
lighting switch	کلید روشنایی
lighting engineering	تکنیک روشنایی
lighting engineering	مهندسی روشنایی
lighting feeder	تهیه روشنایی
lighting mains	خط روشنایی اصلی
lighting outlet	خروجی روشنایی
lighting plant	تاسیسات روشنایی
lighting scheme	ترتیب روشنایی
lighting set	دستگاه روشنایی
lighting source	منبع روشنایی
lighting transformer	مبدل روشنایی
lighting unit	واحد روشنایی
ligting conditions	نسبتهای روشنایی
lighting line	سیم روشنایی
lighting effect	اثر روشنایی
luminous power	قوه روشنایی
lux meter	روشنایی سنج
candlelight	روشنایی شمع
optics	علم روشنایی
image brightness	روشنایی تصویر
street lighting	روشنایی خیابان
sustained illumination	روشنایی مداوم
flashes	روشنایی مختصر
flashed	روشنایی مختصر
flash	روشنایی مختصر
phosphorescence	روشنایی شب تابی
ray	روشنایی تشعشع
glares	روشنایی زننده
glared	روشنایی زننده
search light illumination	روشنایی با نورافکن
room lighting	روشنایی اطاق
glimmer	روشنایی ضعیف
luminosity	بازده روشنایی
incandescence	روشنایی سیمابی
illuminations	شدت روشنایی
photology	دانش روشنایی
illumination	شدت روشنایی
looms	هاله روشنایی
looming	هاله روشنایی
loomed	هاله روشنایی
loom	هاله روشنایی
glimmers	روشنایی ضعیف
phot	واحد روشنایی
photometer	روشنایی سنج
glimmered	روشنایی ضعیف
glare	روشنایی زننده
illuminance	شدت روشنایی
illuminating gas	گاز روشنایی
illuminating system	سیستم روشنایی
illumination method	روش روشنایی
emergency lighting	روشنایی اضطراری
electric light	روشنایی برقی
illuminator	دستگاه روشنایی
illuminator	وسیله روشنایی
incandescent lamp	لامپ روشنایی
glimmerings	روشنایی ضعیف
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
glimmering	روشنایی ضعیف
illuminating fixture	لوازم روشنایی
fluorescent light	روشنایی فلورسنت
illuminating aperture	روزنه روشنایی
illumniation aperture	روزنه روشنایی
artifical light	روشنایی مصنوعی
gaslight	روشنایی گاز
full beam spread	باندکامل روشنایی
illuminating beam	پرتو روشنایی
illuminating device	تجهیزات روشنایی
asterism	روشنایی و نور
illuminating engineering	مهندسی روشنایی
illuminating engineering	تکنیک روشنایی
country life	زندگی روشنایی
intensity level	سطح روشنایی
intensity of illumination	شدت روشنایی
light control	کنترل روشنایی
light fluctuation	نوسان روشنایی
brightness signal	پیام روشنایی