English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
iceblink روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
Other Matches
it is insensitive to light روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
fog dog روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
phosphene حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
lime light روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
coordinated illumination روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
luminosity روشنایی
luminouity روشنایی
illumination روشنایی
lighting روشنایی
luminance روشنایی
illuminations روشنایی
peep روشنایی کم
peeped روشنایی کم
peeping روشنایی کم
peeps روشنایی کم
lightness روشنایی
clearness روشنایی
electric lighting روشنایی
lightest روشنایی
night light روشنایی شب
light روشنایی
lighted روشنایی
rushlight روشنایی کم
ceiling light روشنایی سقفی
continuous illumination روشنایی مداوم
constant luminance روشنایی ثابت
illuminating device تجهیزات روشنایی
illuminating beam پرتو روشنایی
illumniation aperture روزنه روشنایی
electric light روشنایی برقی
country life زندگی روشنایی
direct lighting روشنایی مستقیم
fluorescent light روشنایی فلورسنت
emergency lighting روشنایی اضطراری
gaslight روشنایی گاز
earth shine روشنایی خاکستری
full beam spread باندکامل روشنایی
illuminating aperture روزنه روشنایی
illuminance شدت روشنایی
earth light روشنایی خاکستری
decorative ligthing روشنایی تزیینی
brightness signal پیام روشنایی
brightness control پیچ روشنایی
glimmered روشنایی ضعیف
glimmer روشنایی ضعیف
candlelight روشنایی شمع
optics علم روشنایی
flash روشنایی مختصر
flashes روشنایی مختصر
flashed روشنایی مختصر
phosphorescence روشنایی شب تابی
ray روشنایی تشعشع
glared روشنایی زننده
glare روشنایی زننده
glimmers روشنایی ضعیف
loom هاله روشنایی
asterism روشنایی و نور
artifical light روشنایی مصنوعی
street lighting روشنایی خیابان
glimmerings روشنایی ضعیف
glimmering روشنایی ضعیف
looms هاله روشنایی
luminosity بازده روشنایی
illuminations شدت روشنایی
illumination شدت روشنایی
looming هاله روشنایی
loomed هاله روشنایی
glares روشنایی زننده
illuminating engineering مهندسی روشنایی
luminous flux شار روشنایی
luminous flux شاره روشنایی
luminous efficiency راندمان روشنایی
luminous efficiency ضریب روشنایی
luminance decay کم شدن روشنایی
luminance channel کانال روشنایی
luminous intensity شدت روشنایی
ligting conditions نسبتهای روشنایی
lighting unit واحد روشنایی
lighting transformer مبدل روشنایی
lighting switch کلید روشنایی
lighting source منبع روشنایی
lighting set دستگاه روشنایی
lighting scheme ترتیب روشنایی
luminous flux فلوی روشنایی
sustained illumination روشنایی پایدار
sustained illumination روشنایی مداوم
search light illumination روشنایی با نورافکن
room lighting روشنایی اطاق
photometer روشنایی سنج
photology دانش روشنایی
phot واحد روشنایی
lux meter روشنایی سنج
luminous power قوه روشنایی
lighting plant تاسیسات روشنایی
lighting outlet خروجی روشنایی
lambert واحد روشنایی
intensity of illumination شدت روشنایی
intensity level سطح روشنایی
indirect lighting روشنایی غیرمستقیم
incandescent lamp لامپ روشنایی
image brightness روشنایی تصویر
illuminator وسیله روشنایی
illuminator دستگاه روشنایی
illumination method سبک روشنایی
illumination method روش روشنایی
illumination change تعویض روشنایی
illuminating system سیستم روشنایی
illuminating gas گاز روشنایی
illuminating fixture لوازم روشنایی
light adaptation انطباق با روشنایی
light brightness control کنترل روشنایی
lighting mains خط روشنایی اصلی
lighting line سیم روشنایی
lighting feeder تهیه روشنایی
lighting engineering مهندسی روشنایی
lighting engineering تکنیک روشنایی
lighting effect اثر روشنایی
lighting battery باتری روشنایی
light point منبع روشنایی
light meter روشنایی سنج
light gap فاصله روشنایی
light fluctuation نوسان روشنایی
light control کنترل روشنایی
light conditions نسبتهای روشنایی
lighting control کنترل روشنایی
illuminating engineering تکنیک روشنایی
incandescence روشنایی سیمابی
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
it is pervious to light روشنایی ازان می گذرد
lucifugous گریزان از روشنایی روز
photothermic مربوط به گرماو روشنایی
photomrtry سنجش شدت روشنایی
to i. light from anything گذر کردن روشنایی
train lighting battery باتری روشنایی ترن
sensitive to light حساس نسبت به روشنایی
illumination plan طرح روشنایی منطقه
illumination photometer شدت روشنایی سنج
neon شبیه روشنایی نئون
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
lighting سیستم روشنایی ماشین
at first light در اولین روشنایی روز
front lighting روشنایی جلو ساختمان
gas light نور یا روشنایی گازی
lighting cable کابل نور روشنایی
zodiacal light روشنایی صبح کاذب
lighting equipments الات و ادوات روشنایی
lambent دارای روشنایی ملایم
gas lights نور یا روشنایی گازی
lighting hours زمان روشنایی یا سوختن
lighting point محل یا نقطه روشنایی
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
over expose زیاد روشنایی دادن
photorealistic که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
will o the wisp روشنایی مردابی فانوس شیطان
photogenic ایجاد شده در اثرنور و روشنایی
will o the wisp روشنایی کاذب درباغ سبز
continuous illumination روشنایی پایدار منطقه رزم
illuminations روشن کردن منطقه روشنایی
photothropism جنبش در تحت تاثیر روشنایی
illumination روشن کردن منطقه روشنایی
light is necessary to life روشنایی لازمه زندگی است
ligting conditions شرایط روشنایی نسبتهای نور
paraselene روشنایی اطراف هاله ماه
photodynamic اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photodynamics اثر روشنایی در جنبش گیاهان
lambency ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
intensity amplifier تقویت کننده شدت روشنایی
friars lantern روشنایی شبانه بر روی باطلاق
icebink روشنایی که دراثرانعکاس نور یخ درافق پیدامیشود
light is necessary to life روشنایی برای زندگی لازم است
nits واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
lumen واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
nit واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
phototherapy معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
phot واحد شدت روشنایی در سیستم غیرمتریک
photoconductive مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
flare روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flares روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
photosynthesis ایجاد وتشکیل موادالی در گیاهان بکمک روشنایی
sidelights اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
sidelight اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
photoglyph صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
electroluminescent قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
sheet lighning برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
electroluminescing که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
image [برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
images برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
tromsillumination معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
rushlight چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
footcandle واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
corposant گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
opaquely چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
paraheliotropism موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
photoemissive مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
airglow روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
optophone الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
picturing کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com