Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 219 (4 milliseconds)
English	Persian
illuminant	روشن کننده
illuminative	روشن کننده
illuminator	روشن کننده
Search result with all words
flare	گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare	فشفشه روشن کننده
flares	گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares	فشفشه روشن کننده
retard	درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding	درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards	درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
pyrotechnics	مواد فشفشفهای فشفشه روشن کننده
full beam spread	باند کامل روشن کننده
illuminant	ماده روشن کننده
illuminating shell	گلوله روشن کننده
starshell	گلوله روشن کننده
illumination round	گلوله روشن کننده
lightening bug ship	هلی کوپتر روشن کننده گشتی
translucid	روشن کننده زجاجی
trip flare	مین روشن کننده جهنده موشک منور جهنده
Other Matches
illumination by diffusion	روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
flash	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
daylight	روز روشن روشن کردن
illuminati	روشن ضمیران روشن فکران
daylit	روز روشن روشن کردن
half tone screen	صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting	سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
illuminates	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminate	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating	چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
explains	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain	روشن کردن باتوضیح روشن کردن
altitude/height hold	متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor	کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller	هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling	کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor	گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network	یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive	گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere	وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor	هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi	نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor	اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors	هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer	دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter	نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer	تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
clear cut	روشن
definite	روشن
transparent	روشن
transparently	روشن
express	روشن
expresses	روشن
expressed	روشن
setting up	روشن
brightest	روشن
brighter	روشن
bright	روشن
nitid	روشن
on/off	روشن
set	روشن
sets	روشن
expressing	روشن
clean cut	روشن
cloudless	روشن
moonlit	روشن
elucidate	روشن
clearest	روشن
in a good light	روشن
elucidated	روشن
perspicuous	روشن
clearer	روشن
elucidates	روشن
clear	روشن
legible	روشن
shrillest	روشن
clears	روشن
clean-cut	روشن
cleaners	روشن
explicit	روشن
alight	روشن
vivid	روشن
alighted	روشن
alighting	روشن
alights	روشن
shrill	روشن
shriller	روشن
elucidating	روشن
lightest	روشن
on	روشن
sharp cut	روشن
lucid	روشن
furbisher	روشن گر
eyebright	روشن
light	روشن
lighted	روشن
sunny	روشن
sunniest	روشن
sunnier	روشن
eidetic	روشن
litten	روشن
unequivocally	روشن
unequivocal	روشن
luculent	روشن
perspicuous <adj.>	روشن
clear-cut	روشن
fogless	روشن
notable <adj.>	روشن
explicit <adj.>	روشن
distinct <adj.>	روشن
diaphanous	روشن
alive	روشن سرزنده
lighted	روشن کردن
full orbed	تمام روشن
unambiguous	واضح روشن
mauve	ارغوانی روشن
clear-sighted	روشن بین
picturing	روشن ساختن
pictures	روشن ساختن
documentary photography	تصویر روشن
light	روشن کردن
pictured	روشن ساختن
picture	روشن ساختن
light <adj.>	رنگ روشن
picturesquely	بطور روشن
pick wickian	روشن بین
luminary	جسم روشن
phanerogamous	روشن زاد
phanerogamic	روشن زاد
luminaries	جسم روشن
inexplicable	روشن نکردنی
pervious	روشن بین
saturated colour	رنگهای روشن
limpid	روشن خالص
tone	سایه روشن
illume	روشن کردن
power up	روشن کردن
lightest	روشن کردن
tones	سایه روشن
serene	روشن صاف
eidetic memory	یاد روشن
fire up	روشن کردن
elucidatory	روشن سازنده
relume	روشن کردن
emblaze	روشن کردن
power on	روشن کردن
yin yang	تیره و روشن
In broad daylight.	درروز روشن
illumining	روشن کردن
enlighten	روشن فکرکردن
enlightening	روشن فکرکردن
enlightens	روشن فکرکردن
to clear up	روشن کردن
ignite	روشن کردن
to bring tl light	روشن کردن
to brighten up	روشن شدن
ignited	روشن کردن
ignites	روشن کردن
igniting	روشن کردن
kindle	روشن شدن
kindled	روشن شدن
luminescence	روشن تابی
to come to light	روشن شدن
to fire up	روشن کردن
to shed light on	روشن کردن
turn on	روشن کردن
illumines	روشن کردن
transpicuous	روشن اشکار
clarifies	روشن کردن
clarify	روشن کردن
fireballs	شهاب روشن
fireball	شهاب روشن
transparent color	رنگ روشن
clarifying	روشن کردن
illumined	روشن کردن
illumine	روشن کردن
traffic signal	نشانه روشن
to switch on	روشن کردن
pellucid	بلورین روشن
second sight	روشن بینی
illuminate	روشن ساختن
elucidate	روشن کردن
illuminate	روشن فکر
illuminate	روشن کردن
elucidated	روشن کردن
head work	فکر روشن
elucidates	روشن کردن
half tone	سایه روشن
elucidating	روشن کردن
ditinct	روشن مشخص
vividly	بطور روشن
illuminates	روشن کردن
illuminates	روشن فکر
lighting	سایه روشن
illuminating	روشن ساختن
kindles	روشن شدن
brighten	روشن کردن
brightened	روشن کردن
brightening	روشن کردن
brightens	روشن کردن
illuminating	روشن فکر
illuminating	روشن کردن
illuminates	روشن ساختن
brightly	بطور روشن
perspicuously	بطور روشن
refreshed	روشن کردن
clear sightedness	روشن بینی
clear varnish	لاک روشن
twilight	تاریک روشن
light and shade	سایه روشن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com