English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
bottom up technique روش اجرا از پایین به بالا
Other Matches
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
bottom up از پایین به بالا
top down از بالا به پایین
top-down از بالا به پایین
up and down بالا و پایین
see-sawed بالا و پایین روی
yo-yos بالا و پایین رونده
top down development توسعه از بالا به پایین
dandle بالا و پایین انداختن
yo-yo بالا و پایین رونده
see-saws بالا و پایین روی
bump بالا و پایین رفتن
see-sawing بالا و پایین روی
see-saw بالا و پایین روی
fluctuating حرکت به بالا و پایین
fluctuates حرکت به بالا و پایین
fluctuate حرکت به بالا و پایین
fluctuated حرکت به بالا و پایین
fluctuation حرکت به بالا و پایین
dead center position نقطه مرگ بالا یا پایین
swaying بالا و پایین رفتن ناو
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
jounce بشدت بالا و پایین پریدن
heaving بالا و پایین رفتن ناو
top down programming برنامه سازی از بالا به پایین
drafted چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
uppercuts ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
drafts چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
high/low/close/open graph نمودار بالا / پایین / بسته /باز
draft چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
count down از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
uppercut ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
tamp بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
elevation تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
halliard طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
elevations تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
jungle gym چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
foreground کار با تقدم بالا که توسط کامپیوتر اجرا شود
scrolls متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
status خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
scroll متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
horizontal دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
scrolls برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
highlight bar میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
scroll برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
jitter خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
foreground فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
background processing کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
roll scroll متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
bottom up method ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
bottom up programming ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
do while یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
compiling تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
scrolls حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
meter power supply امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
migration انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
run duration 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
down سوی پایین بطرف پایین
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
run دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
client side داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
underneath پایین
lowered پایین تر
vide infara پایین
further down پایین تر
tailwater پایین اب
sub- یا پایین تر
low پایین
shitu پایین
flattest پایین
bal از مچ پا به پایین
subatmospheric پایین تر از جو
down پایین
dowm پایین
lowers پایین تر
submiss پایین
subteen پایین تر از سن 31
lowering پایین تر
flat پایین
lower پایین تر
low level پایین
hereafter <adv.> در پایین
shorter پایین تر
bottom پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> در پایین
bottoms پایین
short پایین تر
lower پایین
beneath پایین تر
beneath پایین
lower limit حد پایین
hypogenous پایین رو
down stairs پایین
neath or neath پایین تر
neath or neath پایین
hereinafter [formal] <adv.> در پایین
infara پایین
below پایین
shortest پایین تر
infara پایین تر
lower most پایین تر
de- پایین
below <adv.> در پایین
downtrend سیربطرف پایین
shuts پایین اوردن
shutting پایین اوردن
shut پایین اوردن
downward compatibility سازگارمتمایل به پایین
downward compatible سازگار رو به پایین
downward movement حرکت رو به پایین
to come down پایین امدن
subordinate فرعی پایین تر
to get down پایین رفتن
to go down پایین رفتن
subordinated فرعی پایین تر
to let down پایین کردن
decurrent پایین افتاده
subordinates فرعی پایین تر
subordinating فرعی پایین تر
to set down پایین اوردن
to reach down پایین اوردن
to sink in the scale پایین رفتن
downward swing نوسان رو به پایین
From top to bottom. ازبالاتا پایین
minor پایین رتبه
dim light نور پایین
downward روبه پایین
alow روبه پایین
disrate پایین اوردن
downward پایین زیرین
downmost پایین ترین
download بارگیری پایین
down current جریان رو به پایین
drives ضربه از پایین
downfield میدان پایین
downfeed تغذیه رو به پایین
downward stroke ضربه رو به پایین
down draft جریان رو به پایین
down stroke ضربه رو به پایین
breast نورد پایین
uoppon pyon soon koot کف دست پایین
lower most پایین ترین
bate پایین اوردن
undermost پایین ترین
downstairs طبقه پایین
depression پایین دادن
nether زیر پایین
depressions پایین دادن
At lower levels. در سطوح پایین تر
beneath از زیر پایین تر از
nether واقع در پایین
downward travel ضربه رو به پایین
lee پایین باد
foot پایین بادبان
face down feed خورد رو به پایین
drive ضربه از پایین
push down stack پایین فشردنی
mean low water اب پایین میانگین
lowpass پایین گذار
lowermost پایین ترین
lower threshold استانه پایین
degrade پایین دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com