Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
English
Persian
shadow RAM
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
Other Matches
multimedia
قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
MMX
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
ActiveX
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
enhancing
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
normal
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
extends
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
enhance
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extending
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extend
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
EIDE
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
trace
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traces
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traced
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
refreshes
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refresh
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshed
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
processor
پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
customized
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
shut down
خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
flushes
پاک کردن محتوای یک صفحه
flush
پاک کردن محتوای یک صفحه
flushing
پاک کردن محتوای یک صفحه
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
optimization
کار کردن چیزی با کارایی کامل
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
optimize
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
to mend matters
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
bytes
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
byte
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
zeroes
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zero
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
segments
قطعه قطعه کردن
fragments
قطعه قطعه کردن
fragmenting
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
fritter
قطعه قطعه کردن
fragment
قطعه قطعه کردن
jams
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jammed
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jam
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
time slicing
قطعه کردن زمان
documenting
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
mates
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mated
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
splint
خرد وقطعه قطعه کردن
mate
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
to perform a piece of music
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
mammock
ریزه کردن قطعه کردن
shadow RAM
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
efficiency
کارایی
proficiency
کارایی
effectiveness
کارایی
function
کارایی
functioned
کارایی
functions
کارایی
powers
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
sectional
قطعه قطعه بخشی
fragmentation
قطعه قطعه شدن
mainland
قطعه اصلی قطعه
remission
بهبود
recoveries
بهبود
improvement
بهبود
progression
بهبود
advances
بهبود ها
proceedings
بهبود ها
recovery upturn
بهبود
mending
بهبود
progress
بهبود
improvements
بهبود
recovery
بهبود
advance
بهبود
revivals
بهبود
revival
بهبود
improvement
بهبود
total heat
محتوای گرمایی
enthalpy
محتوای گرمایی
heat content
محتوای گرمایی
energy content
محتوای انرژی
animal content
محتوای حیوانی
sensible heat
محتوای گرمایی
efficiency variance
تباین کارایی
performances
شاهکار کارایی
combat efficiency
کارایی رزمی
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
performance
شاهکار کارایی
maximum performance
کارایی حداکثر
efficiency unit
واحد کارایی
nozzle efficiency
کارایی نازل
quick recovery
بهبود سریع
betterment
اصلاح بهبود
meliorism
بهبود طلبی
meliorist
بهبود گرای
improvements
بهبود دادن
tempered
حالت بهبود
upgrade
بهبود امکانات
meliorate
بهبود یافتن
up and about
<idiom>
بهبود یافتن
upgraded
بهبود امکانات
It'll be OK.
<idiom>
بهبود میابد!
tempering quality
قابلیت بهبود
modifies
بهبود دادن
modify
بهبود دادن
tempers
حالت بهبود
modifying
بهبود دادن
upgrading
بهبود امکانات
upgrades
بهبود امکانات
improvement
بهبود دادن
ameliorative
بهبود یابنده
ameliorator
بهبود دهنده
restore to health
بهبود دادن
recovery time
زمان بهبود
to restorative to health
بهبود دادن
look oneself again
بهبود یافتن
improvability
بهبود پذیری
to look oneself again
بهبود یافتن
temper
حالت بهبود
pull through
<idiom>
بهبود یافتن
pick up health
بهبود یافتن
improvable
بهبود پذیر
manifest dream content
محتوای اشکار رویا
latent dream content
محتوای نهفته رویا
select
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
labeling
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labelled
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
selected
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selects
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
labels
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
workability
کارایی بتن خمیرواری
predictive efficiency
کارایی پیش بینی
performance evaluation
ارز یابی کارایی
harassing
به هم زدن کارایی دشمن
title
مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
titles
مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
contents note
فهرست محتوای بسته بندی
registering
نمایش محتوای تمام ثباتها
registers
نمایش محتوای تمام ثباتها
content addressable memory
محتوای حافظه ادرس پذیر
shannon
اندازه محتوای اطلاعاتی یک ارسال
register
نمایش محتوای تمام ثباتها
spontaneous recovery
بهبود خود به خودی
spontaneous remission
بهبود خود به خودی
welfare state
دولت بهبود بخش
recovers
بهبود یافتن بازیابی
recuperation
بهبود جبران خسارت
recoverable error
خطای قابل بهبود
recovering
بهبود یافتن بازیابی
improvised
بهبود سازی شده
recover
بهبود یافتن بازیابی
shim
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
performances
روش قضاوت کارایی سیستم
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
test protectors
بازرس ازمایشات کارایی شغلی
highest
وسیله گران یا با کارایی بالا
highs
وسیله گران یا با کارایی بالا
performance
روش قضاوت کارایی سیستم
efficiency
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
docket
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketing
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed
لیست محتوای بسته بندی برچسب
storage
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
dockets
لیست محتوای بسته بندی برچسب
justifies
انتقال محتوای ثبات کامپیوتر با یک مقدار
justify
انتقال محتوای ثبات کامپیوتر با یک مقدار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com