English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
gunner's rule روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
Other Matches
gunnery توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
firing range برد تیراندازی مسافت تیراندازی
subcaliber range تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
leader's rule روش تعیین مسافت امن هنگام اجرای تیر بالای سربوسیله تیربار
windsor round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
range sensing تخمین مسافت
range determination تخمین مسافت
range spotting تخمین مسافت کردن
range finding تخمین مسافت کردن
repeat range با همین مسافت تیراندازی کنید
range sensing تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
unbiased estimate تخمین بدون تورش
unbiased estimators تخمین زنندههای بدون تورش
passive دفاع بدون تیراندازی
passives دفاع بدون تیراندازی
recoilless rifle تفنگ بدون عقب نشینی
point bland تیراندازی بدون نشانه روی
western round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
unsigned integer عدد صحیح بدون علامت
slugfest بوکس بدون تاکتیک صحیح
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
york round مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
national round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
rifle توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
gun harpoon زوبینی که باتوپ یاتفنگ پرت شود
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
photo distance مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
attenuation mean free path مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
scattering mean free path مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
range scale طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
estimably بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
short international مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
rifle clasp نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
range section قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
machine gun تیربار
machine guns تیربار
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
sear چکاننده در تیربار
pillboxes اشیان تیربار
nest اشیانه تیربار
pillbox اشیان تیربار
sub-machine gun تیربار دستی
sub-machine gun تیربار خودکار
sub-machine guns تیربار دستی
seared چکاننده در تیربار
sub-machine guns تیربار خودکار
sears چکاننده در تیربار
nests اشیانه تیربار
sear pin محورچکاننده در تیربار
head space فاصله سر تیربار
machine guns به تیربار بستن
machine gun به تیربار بستن
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
submachinegun تیربار نیم خودکار
first defense gun تیربار منطقه جلو
subcaliber تیربار تنظیم هدف
first defense gun جلوترین تیربار دفاعی
Hear hear! صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
limit of fire حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
sweeping fire اتش درو در عرض و عمق به وسیله تیربار
coincidence range finder مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
absorption mean free path مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
mean free path absorption مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
rational number عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
telemetering ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
estimates تخمین
surmised تخمین
surmise تخمین
estimated تخمین
surmises تخمین
estimate تخمین
surmising تخمین
approximation تخمین
assessment تخمین
assessments تخمین
approximations تخمین
estimations تخمین
estimation تخمین
underestimates تخمین کم
underestimate تخمین کم
underestimating تخمین کم
underestimated تخمین کم
estimating تخمین
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
estimate تخمین زدن
give or take تخمین تقریبی
estimations تخمین زدن
point estimation تخمین نقطهای
regression estimate تخمین رگرسیون
estimated تخمین تقویم
estimating ارزیابی تخمین
estimates تخمین تقویم
measurement of demand تخمین تقاضا
estimates ارزیابی تخمین
estimated ارزیابی تخمین
estimation تخمین زدن
estimated تخمین زدن
estimating تخمین زدن
estimates تخمین زدن
over estimation تخمین بیش از حد
estimator تخمین زننده
guestimates تخمین زدن
guestimating تخمین زدن
invaluable غیرقابل تخمین
inestimable تخمین ناپذیر
guessed تخمین زدن
cost estimate تخمین مخارج
estimate of costs تخمین مخارج
estimator تخمین کننده
estimable تخمین پذیر
guessed تخمین فرض
conjecturable قابل تخمین
guess تخمین زدن
guess تخمین فرض
rough guess <idiom> تخمین تقریبی
guestimated تخمین زدن
guesstimates تخمین زدن
estimating تخمین تقویم
overestimation تخمین حدبالا
estimate تخمین تقویم
parameter estimation تخمین پارامترها
parametric estimate تخمین تقریبی
guesstimating تخمین زدن
estimate ارزیابی تخمین
guesses تخمین فرض
guesstimate تخمین زدن
guesstimated تخمین زدن
guesses تخمین زدن
precipitation ته نشینی
deposit ته نشینی
soiree شب نشینی
wake شب نشینی
soirees شب نشینی
sedinentation ته نشینی
soirTes شب نشینی
subsidence ته نشینی
illuviation ته نشینی
waked شب نشینی
settling ته نشینی
adsorption رو نشینی
recoiled پی نشینی
nightlife شب نشینی
sedimentation ته نشینی
recoiling پی نشینی
deposits ته نشینی
recoils پی نشینی
sedimentation ته نشینی
recoil پی نشینی
an eveing party شب نشینی
retrocedence پس نشینی
evening party شب نشینی
sedimentary ته نشینی
wakes شب نشینی
probable <adj.> تخمین زده شده
rater نرخ بند تخمین زن
estimates براوردکردن تخمین زدن
conjecture تخمین حدس زدن
constructive total loss تخمین خسارت کل وارده
incalculable غیر قابل تخمین
conjecture حدس و تخمین زدن
to quantify something [at] تخمین زدن چیزی [به]
to estimate something [at] تخمین زدن چیزی [به]
inappreciable غیر قابل تخمین
presumable <adj.> تخمین زده شده
expected <adj.> تخمین زده شده
to take the gauge of براوردکردن تخمین زدن
estimating براوردکردن تخمین زدن
anticipated <adj.> تخمین زده شده
account تخمین زدن دانستن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com