Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
three stage least squares method
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
Other Matches
weighted least square method
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
structural form
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
simultaneous equations
معادلات همزمانی
simultaneous equation system
نظام معادلات همزمانی
least squares estimates
براورد حداقل مربعات
two stage least squares method
روش حداقل مربعات دومرحلهای
ordinary least square method
روش حداقل مربعات معمولی
econometrics
اقتصاد سنجی
estimate
[quote]
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
econometrics
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
passing parameters
پارامترهای عبور پارامترهای گذر
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
step restart
شروع مجدد مرحلهای بازاغازی مرحلهای
fine tune
تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
tunes
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tune
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
at least
[no less than]
[not less than]
<adv.>
کم کمش
[حداقل]
[برای آگاهی اندازه یا شماره]
at a
[the]
minimum
<adv.>
کم کمش
[حداقل]
[برای آگاهی اندازه یا شماره]
quorum
حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
minimim wage law
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
minimum range
حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
two stage least squares method
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
discrimination
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
fair trade laws
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
bailout
کمک مالی
[برای جلوگیری از ورشکستگی]
[اقتصاد]
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
to offshore something
چیزی را
[برای سود بیشتر]
به خارج
[از کشور]
بردن
[اقتصاد]
estimably
بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
normative economics
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
comunications parameters
پارامترهای ارتباطات
h parameter
پارامترهای هیدرید
orbital parameters
پارامترهای اربیتالی
action parameters
پارامترهای عملیاتی
design parameters
پارامترهای طرح
sum of squares
مجموع مربعات
least squares
کوچکترین مربعات
max min system
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
sum of squares of residual
مجموع مربعات باقیمانده
ordinary least squares
کمینه مربعات خطی
[ریاضی]
ordinary least squares
[OLS]
کمینه مربعات خطی
[ریاضی]
synchronism
همزمانی
synchronicity
همزمانی
synchronization
همزمانی
concurrency
همزمانی
simultaneity
همزمانی
essential elements
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
lagrange's equation
معادلات لاگرانژ
differential equations
معادلات مشتق
differential equations
معادلات دیفرانسیل
quadratic equation
معادلات درجه دو
independent equations
معادلات مستقل
errors in equations
خطا در معادلات
equations of motion
معادلات حرکت
euler equations
معادلات اولر
recursive equations
معادلات تکراری
field equation
معادلات میدان
concurrency management
مدیریت همزمانی
line synchronization
همزمانی سطور
hold control
نافم همزمانی
mains synchronization
همزمانی شبکه
simultaneity
همزمانی همزمان
isochronism
ایجاد همزمانی
synchronization
همگاهی همزمانی
synchronization check
کنترل همزمانی
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
partial differential equation
معادلات دیفرانسیل جزئی
lagrange's equations of motion
معادلات حرکت لاگرانژ
partial regression equation
معادلات رگرسیون سهمی
simultanagnosia
ادراک پریشی همزمانی
synchronism
ایجاد همزمانی انطباق
synchronizing mechanism
ساز وکار همزمانی
isochronism
ایجاد تقارن همزمانی
multisync monitor
مونیتور همزمانی چندگانه
outputs
مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
output
مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
quadratics
مبحث معادلات درجه دوم
system of linear equations
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
telemetering
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
subsistence theory of wages
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
single step
تک مرحلهای
phasic
مرحلهای
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
multi stage
چند مرحلهای
stepwise regression
رگرسیون مرحلهای
phased
مرحلهای کردن
step growth polymerization
بسپارش مرحلهای
phases
مرحلهای کردن
step polymerization
بسپارش مرحلهای
multistage
چند مرحلهای
PM
تلفیق مرحلهای
step reaction polymerization
بسپارش مرحلهای
two stage experiment
ازمایش دو مرحلهای
phase
مرحلهای کردن
stepwise polymerization
بسپارش مرحلهای
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
multi stage experiment
ازمایش چند مرحلهای
stepwise formation constant
ثابت تشکیل مرحلهای
sequence curcuit
مدار چند مرحلهای
two stage sampling
نمونه گیری دو مرحلهای
phasic stretch reflex
بازتاب کشش مرحلهای
multi stage production
تولید چند مرحلهای
newton raphson
اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
one pass assambler
همگذار یک مرحلهای اسمبلر تک گذاره
polyphase sort
جور کردن چند مرحلهای
stage race
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
multilevel addressing
ادرس دهی چند مرحلهای
multi stage sampling
نمونه گیری چند مرحلهای
dashes
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dashed
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dash
مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
phaseout
توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
expanding economy
اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
planned economies
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
point race
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
thor
نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
minuteman
نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
homing phase
مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
minimum stock level
حداقل
minimum
حداقل
minim
حداقل
minimally
حداقل
minimal
حداقل
minims
حداقل
min
حداقل
binding time
زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
minimum elevation
حداقل درجه
least price
حداقل قیمت
danger warning level
حداقل موجودی
neap tide
جذر و مد حداقل اب
global minimum
حداقل مطلق
price floor
حداقل قیمت
minimum charge
حداقل قیمت
minimize
به حداقل رساندن
bottom price
حداقل قیمت
minimum charge
حداقل هزینه
minimized
به حداقل رساندن
minimum price
حداقل قیمت
minimum range
حداقل برد
minimum size
اندازه حداقل
minimum wage
حداقل دستمزد
trough
حداقل موج
troughs
حداقل موج
minimizing
به حداقل رساندن
base wage rate
حداقل دستمزد
least cost
حداقل هزینه
minimising
به حداقل رساندن
minimum
حداقل کمینه
minimised
به حداقل رساندن
minimizes
به حداقل رساندن
minim
وابسته به حداقل
minimises
به حداقل رساندن
relative minimum
حداقل نسبی
minims
وابسته به حداقل
minimization
به حداقل رسانیدن
one for one
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
least cost combination
ترکیب حداقل هزینه
maximum and minimum thermometer
گرماسنج حداقل و حداکثر
minimum standard of living
حداقل سطح زندگی
minimum mortality
حداقل مرگ و میر
thermal resolution
حداقل اختلاف حرارت
minimum elevation
حداقل ارتفاع لوله
minimum subsistence level
سطح حداقل معیشت
reduced strenght
حداقل استعداد جنگی
cost minimization
حداقل کردن هزینه
thermal resolution
حداقل سنجش حرارت
contrast
هم سنجی
contrasted
هم سنجی
contrasting
هم سنجی
odorimetry
بو سنجی
iodometry
ید سنجی
contrasts
هم سنجی
double amplitude peak value
مقدارحداکثر تا حداقل یک موج سینوسی
on the deck
پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
meantide
حداقل جذر و مدهای اب دریا
amphiploid
دارای حداقل کرموسوم ارثی
minimum down payment
حداقل میزان پیش پرداخت
to have
[or bear]
a maximum
[minimum]
load of something
حداکثر
[حداقل]
باری را پذیرفتن
minimum elevation
حداقل درجه مربوط به مانع
neap
حداقل ارتفاع اب یاجذر و مد دریا
short term
حداقل مدت تنبیه و زندانی
pilot line production
تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
cut off ratio
حداقل نرخ قابل قبول
extremum
حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
alka;imetry
قلیا سنجی
interfrometry
تداخل سنجی
timing
زمان سنجی
psychometrics
روان سنجی
radioscopy
تشعشع سنجی
anthropometry
اندام سنجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com