Dictiornary-Farsi | روش دو نیمه کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (35 milliseconds)

English	Persian
split half method	روش دو نیمه کردن


Search result with all words

lay over	در نیمه راه توقف کردن
Other Matches

overlaps	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap	چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
cmos	روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos	ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
imbricate	نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splicing	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic	نیمه عمومی نیمه دولتی
splice	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous	نیمه درخشان نیمه مجلل
semi naufragium	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life	نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june	از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight	نیمه شب
mid-	نیمه
half deck	نیمه پل
division line	خط نیمه
mid	نیمه
stiffish	نیمه شق
moiety	نیمه
in noon of night	در نیمه شب
semi	نیمه
semis	نیمه
part way	نیمه
parboils	نیمه پختن
subconsciously	نیمه اگاه
subconsciously	نیمه هشیار
parboiled	نیمه پختن
semi mechanization	نیمه مکانیزه
semi literate	نیمه نویسا
half-column	نیمه ستون
semicolonial	نیمه ازاد
subsaline	نیمه شور
semicolonial	نیمه مستعمره
parboil	نیمه پختن
subfossil	نیمه سنگواره
subadult	نیمه بالغ
semiconscious	نیمه هوشیار
semicolonialism	نیمه مستعمراتی
semiconscious	نیمه اگاه
aileron	نیمه سنتوری
parboiling	نیمه پختن
semiconscious	نیمه بیهوش
aileron	نیمه لچکی
subovate	نیمه بیضی
subacute	نیمه حاد
halvers	نیمه مشترک
subarid	نیمه خشک
half-bat	آجر نیمه
semiarboreal	نیمه درختی
semiaquatic	نیمه ابزی
semiactive	نیمه فعال
semi trailer	نیمه یدک
semi skilled	نیمه ماهر
semi official	نیمه رسمی
partial fixing	نیمه گیرداری
partially hearing	نیمه شنوا
partially sighted	نیمه بینا
second half	نیمه دوم
half-mast	نیمه افراشتن
half-mast	نیمه افراشتگی
translucent	نیمه شفاف
subliminally	نیمه خوداگاه
semiarid	نیمه خشک
dwarf wall	دیوار نیمه
inchoate	نیمه تمام
subliminal	نیمه خوداگاه
semi independent	نیمه مستقل
half-time	نیمه نخست
first half	نیمه نخست
partial	نیمه کامل
semidivine	نیمه الهی
semi conductor	نیمه هادی
semicivilized	نیمه متمدن
semicinductor	نیمه رسانا
semicinductor	نیمه هادی
semiautomatic	نیمه خودکار
demigod	نیمه خدا
halfway	نیمه راه
semiterrestrial	نیمه خاکی
semisynthetic	نیمه ترکیبی
semisynthetic	نیمه مصنوعی
semisolid	نیمه جامد
semiskilled	نیمه ماهر
semirigid	نیمه سخت
semireligious	نیمه مذهبی
semipublic	نیمه همگانی
semipro	نیمه حرفهای
semiprivate	نیمه خصوصی
semipermeable	نیمه تراوا
left heart	نیمه چپ قلب
semipermanent	نیمه جاودان
semiparasitic	نیمه انگلی
backcourt	نیمه دفاعی
semitranslucent	نیمه کدر
semitranslucent	نیمه شفاف
midwatch	پاس نیمه شب
midyear	نیمه سال
middle watch	نگهبانی نیمه شب
shaly clay	رس نیمه بلوری
nocturn	عبادت نیمه شب
semi-conscious	نیمه هشیار
semi-conscious	نیمه بیهوش
semi-conscious	در حال نیمه غش
semi-final	نیمه نهایی
solid state	نیمه هادی
semi-precious	نیمه بهادار
semi-precious	نیمه گرانبها
megrim	درد نیمه سر
semivitrified	نیمه شیشهای
semitropic	نیمه گرمسیری
semitransparent	نیمه شفاف
semiopaque	نیمه کدر
semiopaque	نیمه شفاف
semifluid	نیمه ابکی
midsummer	نیمه تابستان
semifixed	نیمه ثابت
semifinal	نیمه نهایی
brow ague	درد نیمه سر
semierect	نیمه قائم
semierect	نیمه ایستاده
semidomesticated	نیمه اهلی
semidome	نیمه گنبد
semidivine	نیمه خدا
semidetached	نیمه مجزا
semicrystalline	نیمه بلورین
semicrystalline	نیمه متبلور
subconscious	نیمه هشیار
subconscious	نیمه اگاه
semiformal	نیمه رسمی
semiofficial	نیمه رسمی
semimobile	نیمه متحرک
half	نیمه نخست
semilustrous	نیمه درخشنده
before mid night	قبل از نیمه شب
part-time	نیمه وقت
part time	نیمه وقت
semilogarithmic	نیمه لگاریتمی
semilog	نیمه لگاریتمی
sub-tropical	نیمه حاره
semiliquid	نیمه مایع
underemployed	نیمه کار
semilate	نیمه دیررس
semihard	نیمه محکم
semihard	نیمه سخت
semigloss	نیمه شفاف
semigloss	نیمه درخشان
quasi private	نیمه خصوصی
quasi public	نیمه دولتی
drafts	نیمه نهایی
half faced	نیمه کاره
half-timbered	نیمه چوبی
drafted	نیمه نهایی
draft	نیمه نهایی
semis	نیمه تاحدی
preconscious	نیمه هشیار
semi	نیمه تاحدی
half way	نیمه راه
foreconscious	نیمه هشیاری
quasi public	نیمه عمومی
semi finals	نیمه نهایی
quasi convex	نیمه محدب
midway	نیمه راه
half time	نیمه بازی
half tracked	نیمه شنی
quasi concave	نیمه مقعر
quasi commercial	نیمه بازرگانی
half loaded	سلاح نیمه پر
semi-finals	نیمه نهایی
half mast high	نیمه افراشته
semirandom access	دستیابی نیمه تصادفی
semi killed steel	فولاد نیمه ارام
semi logarithmic paper	کاغذ نیمه لگاریتمی
intermediate stock	کالاهای نیمه تمام
semipervious materials	مصالح نیمه تراوا
black tie	کت نیمه رسمی مردانه
semi interquartile range	دامنه نیمه چارکی
half-timbering	ساختمان نیمه چوبی
semi independent	نیمه خود مختار
demi-metope	[نیمه چهارگوش افریز]
semiautomatic	نیمه خود کار
part time job	کار نیمه وقت
part time job	شغل نیمه وقت
half adder	نیمه جمع کننده
semi durable goods	کالاهای نیمه بادوام
semifixed	مهمات نیمه ثابت
semi finished goods	کالاهای نیمه ساخته
partial	نیمه کاره بخشی از
semi luxury goods	کالاهای نیمه تجملی
halfway houses	منزل نیمه راه
backcourt	نیمه دورترزمین از دیوارمقابل
the small hours	ساعات بعد از نیمه شب
seminomad	نیمه بیابان گرد