Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
still hunting
روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
Other Matches
course
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
courses
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coursed
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
non indictable offence
جرایمی که بدون صدورادعانامه تعقیب می شوند
hounds
باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounded
باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounding
باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hound
باتازی شکار کردن تعقیب کردن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
neutralize track
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
witch hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
stew
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tap
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
elevation tracking
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
pursuits
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuit
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
slowly
اهسته
below ones breath
اهسته
cattish
اهسته رو
low low
اهسته اهسته
fabian
اهسته رو
tardo
اهسته
slowing
اهسته
slowest
اهسته
catlike
اهسته رو
slows
اهسته
slower
اهسته
low
اهسته
slowed
اهسته
gradual
اهسته
slow
اهسته
slow footed
اهسته
slow down
اهسته
quietly
اهسته
lightly
اهسته
plodder
اهسته رو
lentamente
اهسته
lento a
اهسته
ritardando
اهسته تر
indistinct
اهسته
silently
اهسته
limper
اهسته رو
at a slow pace
اهسته
languidly
اهسته
largo a
اهسته
quarrying
شکار
gamey
پر از شکار
gameless
بی شکار
chace
شکار
quarry
شکار
chevy
شکار
ravin
شکار
quarries
شکار
prey
شکار
predatin
شکار
game
شکار
chase
شکار
venery
شکار
chased
شکار
chases
شکار
chasing
شکار
hank
شکار
hanks
شکار
hunting
شکار
hunted
شکار
hunt
شکار
hunts
شکار
slackening
اهسته کردن
slackened
اهسته کردن
largo
اهسته و مفصل
slow ahead
اهسته به جلو
sluggish
بطی اهسته رو
tip
ضربت اهسته
softened
اهسته ترکردن
rallenttando
بتدریج اهسته تر
dogtrot
یورتمه اهسته
slacken
اهسته کردن
soften
اهسته ترکردن
trudged
قدم اهسته
to burn down or low
اهسته ترسوختن
trudges
قدم اهسته
trudging
قدم اهسته
slackens
اهسته کردن
dab
اهسته زدن
softens
اهسته ترکردن
slow and steady
اهسته وپیوسته
to burn down ar low
اهسته ترسوختن
jiggled
تکان اهسته
jiggles
تکان اهسته
goose step
قدم اهسته
susurration
سخن اهسته
jiggling
تکان اهسته
slow paced
اهسته گام
to slack up
کم کم اهسته کردن
jog trot
کاریکنواخت و اهسته
simmers
اهسته جوشیدن
languid
بی حال اهسته
trickle charge
پر کردن اهسته
dabbed
اهسته زدن
dabs
اهسته زدن
simmer
اهسته جوشیدن
simmered
اهسته جوشیدن
jiggle
تکان اهسته
to wear away
اهسته راندن
slow paced
اهسته خرام
tipping
ضربت اهسته
dink
ضربه اهسته
mealy mouthed
اهسته حرف زن
pianissimo
بسیار اهسته
goose-steps
قدم اهسته
simmering
اهسته جوشیدن
goose-stepping
قدم اهسته
tapped
اهسته زدن
goose-stepped
قدم اهسته
jogs
اهسته دویدن
goose-step
قدم اهسته
tap
اهسته زدن
low
پایین اهسته
jogging
اهسته دویدن
jogged
اهسته دویدن
piaffer
یورتمه اهسته
tapping
اهسته زدن
mealy-mouthed
اهسته حرف زن
slid
اهسته رفتن
crawls
اهسته خزیدن
crawled
اهسته خزیدن
andante
نسبتا اهسته
jog
اهسته دویدن
lagging
اهسته کند
crawl
اهسته خزیدن
lockstep
قدم اهسته
trudge
قدم اهسته
dead slow
خیلی اهسته
percuss
اهسته زدن به
hunts
شکار کردن
fair game
شکار قانونی
victims
دستخوش شکار
victim
دستخوش شکار
quarrying
شکار موردنظر
quarrying
لاشه شکار
fair game
شکار مجاز
blood sports
کشتن شکار
blood sport
کشتن شکار
ducking
شکار مرغابی
area drive
شکار دواندن
poniter
نوعی سگ شکار ی
hank
طعمه شکار
hanks
طعمه شکار
to go a hunting
شکار رفتن
hunted
شکار کردن
hunt
شکار کردن
hunting ground
شکار گاه
hunting district
شکار گاه
game
سرگرمی شکار
falconry
شکار با شاهین
quarry
شکار موردنظر
huntsman
شکار باز
fowling
شکار پرنده
shooting
شکار باتفنگ
huntsmen
شکار باز
gamy
پراز شکار
gunning
شکار با تفنگ
shotgunner
شکار با تفنگ
shanking
شکار کوسه
game keep
پاسبان شکار
game law
قانون شکار
predatory habit
خوی شکار
king hunt
شاه شکار
hunters
اسب شکار
hunter
اسب شکار
predation
شکار کردن
quarries
شکار موردنظر
whaling
شکار نهنگ
shootings
شکار باتفنگ
quarry
لاشه شکار
quarries
لاشه شکار
ooze
اهسته جریان یافتن
oozes
اهسته جریان یافتن
drifting
مقصود جریان اهسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com