Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (8 milliseconds)
English
Persian
hypothetico deductive method
روش فرضی- قیاسی
Other Matches
assumed decimal point
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
a priori
قیاسی
schematic
قیاسی
analogical
قیاسی
syllogistic
قیاسی
syllogist
قیاسی
analogic
قیاسی
inductive
قیاسی
analog
قیاسی
inductional
قیاسی
comparability
قیاسی
deductive
قیاسی
analog digital
قیاسی به رقمی
analog device
دستگاه قیاسی
analog channel
مجرای قیاسی
digital analog
رقمی به قیاسی
analog adder
افزایشگر قیاسی
analog signal
علامت قیاسی
analog transmission
مخابره قیاسی
syllogistic reasoning
استدلال قیاسی
deductive reasoning
استدلال قیاسی
analogical reasoning
استدلال قیاسی
aposteriori
بااستدلال قیاسی
deductive method
روش قیاسی
elenchus
تکذیب قیاسی
subcontrariety
ارتباط قیاسی
categoric
قیاسی قطعی
comparative measurement
سنجش قیاسی
deductive
استقرایی یا قیاسی
analog data
داده قیاسی
deduction
استنتاج قیاسی
categorical
قیاسی قطعی
dac
مبدل عددی به قیاسی
mathematico deductive method
روش ریاضی- قیاسی
analog to digital converter
مبدل قیاسی به رقمی
analog digital converter
مبدل قیاسی- رقمی
analogical reasoning
نتیجه گیری قیاسی
adc
مبدل قیاسی به رقمی
priori
از راه قیاس قیاسی
abduction
دوری از مرکز بدن قیاسی
A/D
انالوگ به دیجیتال : مبدل قیاسی به رقمی
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
assumptive
فرضی
suppositional
فرضی
hypothetic
فرضی
presumptive title
حق فرضی
hypothetial
فرضی
imaginary
فرضی
phantom line
خط فرضی
theoretical
فرضی
assumed
فرضی
hypothetical
فرضی
presumptive
فرضی
supposed
فرضی
obligatory
فرضی
agonic line
خط فرضی
suppositive
فرضی
suppisitive
فرضی
an imaginary line
خط فرضی
line of scrimmage
خط فرضی تجمعی
john done
اسم فرضی
assumed name
نام فرضی
implied trust
مسئولیت فرضی
notional income
درامد فرضی
theoretical competition
رقابت فرضی
presumptive title
سمت فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
suppositious
فرضی خیالی
presumed death
موت فرضی
supposed death
موت فرضی
persumptive death
موت فرضی
hypothetical construct
سازه فرضی
hypothetical case
دعوی فرضی
presumption of death
موت فرضی
dead reckoning
نقطه فرضی
assumed azimuth
گرای فرضی
dead reckoning
محل فرضی
presumptive
فرضی احتمالی
assumed mean
میانگین فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
supposedly
بطور فرضی
suppositions
فرضی انگاشتی
supposition
فرضی انگاشتی
assumed orientation
توجیه فرضی
assumed position
موضع فرضی
hypostatic
اصلی- فرضی
arbitrary control
کنترل فرضی
assumed grid
شبکه بندی فرضی
differential ballistic wind
باد بالیستیکی فرضی
hypotheses
قضیه فرضی نهشته
hypothesis
قضیه فرضی نهشته
fictitious force
نیروی فرضی
[فیزیک]
ideal
نمونه کامل فرضی
ideals
نمونه کامل فرضی
agonic line
خط فرضی روی نقشه
warrant of presumed death
حکم موت فرضی
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
cone of scape
مخروط فرضی در اگزوسفر
presumption of death decree
حکم موت فرضی
intervening variable
متغیر فرضی رابط
presumption of the death decree
حکم موت فرضی
conceptual nervous system
دستگاه عصبی فرضی
implied malice
سوء نیت فرضی
graviton
واحد بنیادی فرضی گرانش
lay line
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
arbitrary control
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
four yard line
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
It is quite a hypothetical case .
این یک قضیه کاملا" فرضی است
assumed orientation
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
Utopias
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopia
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
data line
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
digital to analog converter
مبدل دیجیتال به انالوگ مبدل رقمی به قیاسی
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
analog transmission
انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
rhumb line
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
talweg
خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com