Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
measure
روش محاسبه اندازه یا کمیت
Other Matches
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
flops
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
evaluates
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluating
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluations
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
telemetry
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
expansion
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it.
<proverb>
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
quantities
کمیت
quantum
کمیت
quant
کمیت
scalar
کمیت
shagreen
کمیت
quantity
کمیت
scalar quantity
کمیت اسکالر
quantity control
کنترل کمیت
pulsating quantity
کمیت ضربانی
physical quantity
کمیت فیزیکی
peridic quantity
کمیت تناوبی
vector quantity
کمیت برداری
alternating quantity
کمیت متناوب
scalar quantity
کمیت نردهای
batch quantity
کمیت گروهی
scalar quantity
کمیت عددی
oscillating quantity
کمیت نوسانی
quantifier
کمیت سنج
sinusoidal quantity
کمیت سینوسی
certificate of quantity
گواهی کمیت
certificating of quantity
گواهی کمیت
conserved quantity
کمیت پایسته
[فیزیک]
quantifies
کمیت را تعیین کردن
quantified
کمیت را تعیین کردن
quantification
کمیت پذیر کردن
pseudoscalar quantity
کمیت شبه عددی
quantify
کمیت را تعیین کردن
quantifying
کمیت را تعیین کردن
quantity surveyors
ارزیاب کمیت مواد
quantity surveyor
ارزیاب کمیت مواد
mean value of periodic quantity
میانگین کمیت دورهای
conserved quantity
کمیت ثابت
[فیزیک]
observable quantity
کمیت مشاهده پذیر
phase of a sinusoidal quantity
فاز کمیت سینوسی
damped sinusoidal quantity
کمیت سینوسی میرنده
scalar quantity
کمیت غیر برداری
time constant of an exponential quantity
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
even
کمیت یا عدد که ضریب دو است
symmetrical alternating quantity
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
scalar quantity
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
scalar
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
gage
اندازه گیر اندازه گرفتن
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
quotas
کمیت تعیین شده توسط دولت
quota
کمیت تعیین شده توسط دولت
dimensionless quantity
کمیت بدون بعد
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levelled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levels
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
instantaneous readout
سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
relocation
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
stakhnovism
افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
analysis
محاسبه
computing
محاسبه
slide rule
خط کش محاسبه
computations
محاسبه
computation
محاسبه
slide rules
خط کش محاسبه
prediction
محاسبه
calculation
محاسبه
predictions
محاسبه
radiation shield
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
computes
محاسبه کردن
computational
مربوط به یک محاسبه
miscalculations
محاسبه اشتباه
calculation sheet
برگ محاسبه
calculating machine
ماشین محاسبه
account
محاسبه نمودن
calculating factor
ضریب محاسبه
calculated field
فیلد محاسبه
computed
محاسبه کردن
recalculation
تجدید محاسبه
unit of account
واحد محاسبه
uncomputable
محاسبه ناپذیر
engineer's scale
خط کش محاسبه مهندسی
design
طرح و محاسبه
calk
محاسبه کردن
computability
قابلیت محاسبه
computable
محاسبه پذیر
designs
طرح و محاسبه
miscalculation
محاسبه اشتباه
compute
محاسبه کردن
computational
اشتباه در محاسبه
accounting price
قیمت محاسبه
arithmetic unit
واحد محاسبه
nautical slide rule
خط کش محاسبه دریایی
double counting
محاسبه مضاعف
cam calculation
محاسبه کرو
computations
نتیجه محاسبه
predicted
محاسبه شده
approximation
محاسبه ملایم
approximations
محاسبه ملایم
dyscalculia
محاسبه پریشی
design load
بارمبنای محاسبه
computation
نتیجه محاسبه
gauge
اندازه اندازه گیر
gauged
اندازه اندازه گیر
gauges
اندازه اندازه گیر
load adjuster
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
background recalculation
محاسبه مجدد پس زمینه
row wise recalculation
محاسبه مجدد سطری
automatic recalculation
محاسبه مجدد خودکار
miscalculate
اشتباه محاسبه کردن
reculaulation order
تنظیم محاسبه مجدد
recalculation method
روش محاسبه عدد
calculated altitude
ارتفاع محاسبه شده
miscalculated
اشتباه محاسبه کردن
manual recalculation
محاسبه مجدد دستی
incomputable
غیر قابل محاسبه
tallying
محاسبه چوب خط زدن
tally
محاسبه چوب خط زدن
tallies
محاسبه چوب خط زدن
optimal recalculation
محاسبه مجدد بهینه
tallied
محاسبه چوب خط زدن
natural recalculation
محاسبه مجدد طبیعی
miscalculating
اشتباه محاسبه کردن
miscalculates
اشتباه محاسبه کردن
collapse design
محاسبه در محیط خمیری
column wise recalculation
محاسبه مجدد ستونی
ration factor
ضریب محاسبه جیره
integral calculus
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
predicted
از قبل محاسبه شده
computations
نتیجه شمارش محاسبه
accountable strength
استعداد قابل محاسبه
computation
نتیجه شمارش محاسبه
computed price
قیمت محاسبه شده
computed goto
جهش بر مبنای محاسبه
computable function
تابع محاسبه پذیر
computing
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
computable
آنچه قابل محاسبه است
computes
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computed
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computing sight
وسیله محاسبه عناصر تیر
compute
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
boxes
مربع روی ورقه محاسبه
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
long run period
دوران محاسبه بلند مدت
elastic design
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
algorithms
محاسبه عددی حساب رقومی
design for flexture and shear
طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
box
مربع روی ورقه محاسبه
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
basis of freight
پایه محاسبه هزینه حمل
algorithm
محاسبه عددی حساب رقومی
strategically
<adv.>
طرح ریزی
[محاسبه]
شده
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
scaling law
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
interpolation
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolations
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
basket purchase
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
percentile
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margins
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
stroke play
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
margin
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
freight tonne
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
unary operation
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
reboot
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
the quantity of a vowel
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
normalizes
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com