Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
MIP mapping
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
Other Matches
make a living
<idiom>
پول کافی برای گذراندن زندگی بدست آوردن
scans
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scanned
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scan
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
constant
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
sample size
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
procedural
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
graphics
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
gained
بدست آوردن
attenuation
بدست آوردن
come by
<idiom>
بدست آوردن
gain
بدست آوردن
gains
بدست آوردن
acquire
بدست آوردن
gun for something
<idiom>
بازحمت بدست آوردن
to obtain something
بدست آوردن چیزی
take back
<idiom>
ناگهانی بدست آوردن
to get
[hold of]
something
بدست آوردن چیزی
to bring something
بدست آوردن چیزی
eke out
<idiom>
به سختی بدست آوردن
in for
<idiom>
مطمئن بدست آوردن
captures
عمل بدست آوردن داده
To know someone blind spots.
رگ خواب کسی را بدست آوردن
capture
عمل بدست آوردن داده
capturing
عمل بدست آوردن داده
collects
بدست آوردن یا دریافت داده
collecting
بدست آوردن یا دریافت داده
in order to
<idiom>
اعتماد شخص را بدست آوردن
To obtain the desired result .
نتیجه مطلوب را بدست آوردن
To make ( find , get ) an opportunity .
فرصت ( فرصتی ) بدست آوردن
collect
بدست آوردن یا دریافت داده
analysis
بدست آوردن اطلاعات و نتایج از داده
learning curve
نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
to get a good return on an investment
بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
getting
دستور بدست آوردن رکورد از فایل یا پایگاه داده
gets
دستور بدست آوردن رکورد از فایل یا پایگاه داده
get
دستور بدست آوردن رکورد از فایل یا پایگاه داده
LCD
چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
distribute
عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distributes
عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distributing
عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
images
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
hash
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
anthropomorphism
تصور شخصیت انسانی برای چیزی
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
to get something to somebody
برای کسی چیزی را آوردن
flopped
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
frame
بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
keystroke
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
sizes
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
backward
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backwards
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
mflops
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
to make a study of something
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
to stand the test
برای مدت زیاد دوام آوردن
to stand the test of time
برای مدت زیاد دوام آوردن
document
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
to have a bone to pick
بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
hash
سیستم کدگذاری برای کد hash بدست آید
land hunger
از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی
cupidity
حرص واز برای بدست اوردن مال
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
to go to
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go away
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
bring up
<idiom>
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
DX
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
bids
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bid
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
to take out a patent
حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن
stopping sight distance
فاصله دید برای ایست
adjustable split die
وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
near collision
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
imaginal
تصور کردنی قابل تصور
imaginable
تصور کردنی قابل تصور
burdended
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
number cruncher
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
exchange zone
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
arresting gear
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
austempering
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
setup
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
aligns
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pockets
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
spanning
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
span
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
perspective
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspectives
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
spanned
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
aspects
نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
aspect
نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
bend allowance
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
viewer
بیننده
seer
بیننده
seers
بیننده
viewers
بیننده
looker on
بیننده
prime time
ساعات پر بیننده
spectator
بیننده نافر
bystander
بیننده نافر
bystanders
بیننده نافر
illusionist
بیننده رویا
HRG
توانایی نمایش تعداد زیادی پیکس در واحد مساحت
an acute observer
بیننده تیز نظر
televiewer
بیننده برنامه تلویزیونی
televisor
بیننده برنامه تلویزیون
stand-offs
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
frequencies
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequency
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
graphic
تعداد پیکس هایی که کامپیوتر روی صفحه نمایش میتواند نشان دهد
front de liberation national
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
drawings
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
list
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
spacer
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
space
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
jaggies
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
object oriented
استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
lossless compression
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
notional
تصور
tablature
تصور
supposal
تصور
fiction
تصور
imaginativeness
تصور
visions
تصور
vision
تصور
conceptions
تصور
fancied
تصور
fancies
تصور
fanciest
تصور
fancy
تصور
fancying
تصور
visualization
تصور
ideas
تصور
presumption
تصور
presumptions
تصور
conception
تصور
supposition
تصور
suppositions
تصور
notions
تصور
notion
تصور
concepts
تصور ها
brainchild
تصور
concept
تصور
internal conception
تصور
ideas
تصور ها
idea
تصور
fictions
تصور
imagination
تصور
conceptualization
تصور
imaginations
تصور
vision
خیال تصور
to get the idea
تصور کردن
fanciest
تصور کردن
supposes
تصور کردن
images
تصور خیالی
fancy
تصور کردن
imagine
تصور کردن
fancying
تصور کردن
image
تصور سیما
ween
تصور کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com