Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English
Persian
filing system
روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
Other Matches
merge sorting algorithm
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
make room for someone or something
<idiom>
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
permutation
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
clock
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
permutations
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
clocks
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
serviced
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
sorts
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
posterestante
پستی که در پستخانه میماند تاگیرنده برای دریافت ان مراجعه کند
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
dp
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
phosphor
برای پوشاندن درون تیوپ اشعه کاتدی . مراجعه شود به TELEVISION
uberstreichen
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
archive
فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
filing
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
formats
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
format
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
independent in come
درامد مرتب که شخص را ازکارکردن برای زندگانی بی نیازمیسازد
maintenance
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
list
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
binary look up
روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
mos
روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
jobs
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
job
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
bubble sort
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
confers
مراجعه کردن
referred
مراجعه کردن
conferred
مراجعه کردن
refer
مراجعه کردن
conferring
مراجعه کردن
recourse
مراجعه کردن به
refers
مراجعه کردن
confer
مراجعه کردن
international standards organization
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
references
مراجعه و رجوع کردن
reference
مراجعه و رجوع کردن
interword spacing
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
pert
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
to resort to referendum
بافکار عمومی مراجعه کردن
refers
مراجعه کردن بازدید مجدد
refer
مراجعه کردن بازدید مجدد
referred
مراجعه کردن بازدید مجدد
sort
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanges
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
arrays
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
Internet
شبکه گسترده بین المللی که انتقال داده و فایل را به همراه توابع پست الکترونیکی برای میلیونهای کاربر در جهان فراهم میکند. هر کسی میتواند از اینترنت استفاده کند. و نیز مراجعه شود به HTTP
edited
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
edit
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
information
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
sort field
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sortkey
فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
outliner
برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
tree
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
sorts
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
refreshed
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
regenerator
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
refresh
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshes
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
gather
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justification
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
semi processed data
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
tidying
مرتب کردن
collocating
مرتب کردن
collocated
مرتب کردن
collocate
مرتب کردن
regularised
مرتب کردن
collocates
مرتب کردن
regularises
مرتب کردن
regularising
مرتب کردن
regularize
مرتب کردن
regularized
مرتب کردن
cleans
مرتب کردن
cleanest
مرتب کردن
set in order
مرتب کردن
tidied
مرتب کردن
fix up
مرتب کردن
clean
مرتب کردن
cleaned
مرتب کردن
to put to rights
مرتب کردن
concert
مرتب کردن
collating
مرتب کردن
tidier
مرتب کردن
to map out
مرتب کردن
tidies
مرتب کردن
put straight
مرتب کردن
tidiest
مرتب کردن
concerts
مرتب کردن
tidy
مرتب کردن
to cleanvp
مرتب کردن
draw up
مرتب کردن
collated
مرتب کردن
marshals
مرتب کردن
marshalled
مرتب کردن
marshaling
مرتب کردن
lineup
مرتب کردن
marshal
مرتب کردن
order
مرتب کردن
arranging
مرتب کردن
regularizes
مرتب کردن
collates
مرتب کردن
arrange
مرتب کردن
graduating
مرتب کردن
arranged
مرتب کردن
graduates
مرتب کردن
graduate
مرتب کردن
clear up
مرتب کردن
arranges
مرتب کردن
marshaled
مرتب کردن
straighten up
<idiom>
مرتب کردن
collate
مرتب کردن
regularizing
مرتب کردن
data processing
مرتب کردن داده ها
oscillating sort
مرتب کردن نوسانی
squaring
مرتب کردن کلاه
squares
مرتب کردن کلاه
insertion sorting algorithm
الگوریتم مرتب کردن
redd
مرتب کردن رهاساختن
pick up
<idiom>
تمیز ،مرتب کردن
tree sort
مرتب کردن درختی
to fix up
مرتب کردن جادادن
square
مرتب کردن کلاه
distributive sort
مرتب کردن توزیعی
setting up
نهادن مرتب کردن
block sort
مرتب کردن بلاکی
sets
نهادن مرتب کردن
shipshape
مرتب کردن منظم
internal sort
مرتب کردن درونی
quicksort
مرتب کردن سریع
set
نهادن مرتب کردن
ripple sort
مرتب کردن موجی
reorder
دوباره مرتب کردن
bubble sort
مرتب کردن حبابی
selection sort
مرتب کردن گزینشی
collating sort
مرتب کردن داده
squared
مرتب کردن کلاه
dictionaries
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
multireel sorting
مرتب کردن چند حلقهای
radix sorting algorithm
الگوریتم مرتب کردن مبنایی
sequences
به ترتیب مرتب کردن دنباله
sorting network
شبکه مرتب کردن داده ها
polyphase sort
مرتب کردن چند فازی
sequence
به ترتیب مرتب کردن دنباله
exchange sorting algorithm
مرتب کردن به روش حبابی
juxtaposition
مرتب کردن موضوعات در کنار هم
multipass sort
مرتب کردن چند گذری
multifile sorting
مرتب کردن چند فایلی
clear the decks
<idiom>
همه جارا مرتب کردن
collections
و مرتب کردن در پایگاه داده
collection
و مرتب کردن در پایگاه داده
To do up the room.
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
organize
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising
مرتب کردن ارایش دادن موضع
adjusting
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusts
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjust
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
organizing
مرتب کردن ارایش دادن موضع
alphameric
مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
quicksort
روش مرتب کردن سریع فایل
scheduling
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
selectively
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selective
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
organises
مرتب کردن ارایش دادن موضع
drum sorting
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
jobs
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
job
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
alphasort
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
chronologize
بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
justify
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifies
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifying
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
formats
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com