Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
English
Persian
infinity method
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
Other Matches
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
far sighted
دوربین
binocular
دوربین
far seeing
دوربین
longsighted
دوربین
cameras
دوربین
the penetration of a telescope
دوربین
presbyopic
دوربین
opera glasses
دوربین
far-sighted
دوربین
long sighted
دوربین
telescopes
دوربین
night glass
دوربین شب
camera
دوربین
telescope
دوربین
director sight
دوربین هادی
observation camera
دوربین نظارت
CCTV camera
دوربین نظارت
box camera
دوربین قوطی
security camera
دوربین نظارت
metascope
دوربین تک چشمی
miniature camera
دوربین مینیاتوری
drawtube
لوله دوربین
elbow telescope
دوربین بازویی
camera tube
دوربین تلویزیونی
sight
دوربین دیدن
sights
دوربین دیدن
camera nadir
خط لولای دوربین
television camera tube
دوربین تلویزیونی
telescopy
فن استعمال دوربین
the penetration of a telescope
قوه دوربین
theodo;ite
دوربین مهندسی
field glass
دوربین صحرایی
eye piece
عدسی سر دوربین
electron camera
دوربین الکترونی
pickup tube
دوربین تلویزیونی
box cameras
دوربین قوطی
surveillance camera
دوربین امنیتی
lens
عدسی دوربین
spyglass
دوربین کوچک
security camera
دوربین امنیتی
vial
حباب دوربین
CCTV camera
دوربین امنیتی
binocular
دوربین دوچشمی
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
hypermetrope
ادم دوربین
observation camera
دوربین امنیتی
gun sight
دوربین توپ
color camera
دوربین رنگی
opticians
دوربین فروش
computing sight
دوربین محاسب
optician
دوربین فروش
coarse sight
دوربین یدکی
cross hair
خط داخل دوربین
binocular
دوربین دو چشم
telescopes
دوربین نجومی
reflex sight
دوربین منشوری
surveillance camera
دوربین نظارت
kodak
دوربین عکاسی
telescope
دوربین نجومی
reticle
عدسی دوربین
closed-circuit camera
دوربین نظارت
camera-shy
بیزار از دوربین
camera window
دریچه دیافراگم دوربین
flash bulb
فلاش دوربین عکاسی
reticle
تار موی دوربین
computing gunsight
دوربین محاسب توپ
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
riflescope
دوربین روی تفنگ
surveillance camera
دوربین مدار بسته
sightings
دیدن از داخل دوربین
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
dumpy level
تراز دوربین دار
reticle
شبکه دوربین نجومی
glass
ایینه شیشه دوربین
drawtube
دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
CCTV camera
دوربین مدار بسته
observation camera
دوربین مدار بسته
telescopic alidade
عضاده دوربین دار
cameras
دوربین یا جعبه عکاسی
security camera
دوربین مدار بسته
vidicon
لوله دوربین عکاسی
sighting
دیدن از داخل دوربین
snooper scope
دوربین تعقیب و دیدبانی
(iris) diaphragm
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
minicamera
دوربین خیلی کوچک
camera axis
محور دوربین عکاسی
tacheometer
دوربین نقشه برداری
tachometric sight
دوربین مسافت یاب
tachometric sight
دوربین مسافت سنج
tachymeter
دوربین مسافت یاب
isocentre
خط المرکزین دوربین عکاسی
minicam
دوربین خیلی کوچک
miniature camera
دوربین تصاویر کوچک
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
macrometer
دوربین مسافت سنج
iris
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
infrared viewer
دوربین دیدبانی شبانه
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
spotting scope
دوربین روی سه پایه
opera glass
دوربین مخصوص اپرا
sight
دوربین نشانه روی
sights
دوربین نشانه روی
camera nadir
محورلولایی دوربین عکاسی
colminator
دوربین شاخص توپ
camera magazine
کاست فیلم دوربین
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
camcorders
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorder
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
telescopic alidade
سمت گیر دوربین دار
opticians
عینک فروش دوربین ساز
powers
درشت نمایی قدرت دوربین
powered
درشت نمایی قدرت دوربین
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
focal length
فاصله کانونی دوربین یاعدسی
power
درشت نمایی قدرت دوربین
reticle
میدان دید داخل دوربین
powering
درشت نمایی قدرت دوربین
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
dynameter
اسباب سنجش قوه دوربین
trick
درجه بندی عدسی دوربین
sighting device
دوربین دستگاه نشانه روی
tachymeter
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
optician
عینک فروش دوربین ساز
helioscope
دوربین افتاب بینی خورشیدبین
image camera tube
لامپ تصویر میانی دوربین
eyeglass
شیشهء دوربین یاذره بین
air cartographic camera
دوربین عکس برداری هوایی
cross hair
تار موی وسط دوربین
glass
دستگاه ارتفاع سنج دوربین
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
instrument
وسیله دوربین یا زاویه یاب
tribrach
گهواره نصب دوربین نقشه برداری
race glass
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
hyperope
مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
sound camera
دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
snooperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
phototelescope
دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
sniperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
telecamera
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
angular velocity bombsight
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
synchronous sight
دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
time exposure
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
field of view
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
starlight scope
دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
floating reticle
تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
theodolites
دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
theodolite
دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
panoramic
دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
plumb point
نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
reticle
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
panoramas
منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panorama
منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
z correction
تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
object glass
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
periscopes
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
box camera
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
theodolites
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
box cameras
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
periscope
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
theodolite
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
pattern
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
patterns
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
panopticon
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
camera cycling rate
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
collimate
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
presbyope
شخص پیرچشم شخص دوربین
kinematograph
دستگاه سینما دوربین سینما
presbyopia
شخص پیرچشم شخص دوربین
coarse setting
تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
boresight
محوریابی لوله توپ وسیله محوریابی دوربین محوریابی
stereoscope
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
pile
یک تارموی
piled
یک تارموی
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com